دسته بندی : مدیریت - مقاله

درباره بازاریابی راهبردی (10 مقاله خواندنی از هاروارد)

(مدیریت،بازاریابی،برنامه ریزی راهبردی)
نویسنده: بهمن فروزنده
286,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 243
شابک 9786226650793
تاریخ ورود 1403/11/28
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 250
قیمت پشت جلد 286,000 تومان
کد کالا 142192
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
بیشتر شرکت‌ها، برای کسب اطلاعات درباره‌ی مشتریان، از مدیریت ارتباط با مشتریان و سایر فناوری‌ها بهره‌مند می‌شوند؛ ولی مادامی که شرکت‌ها به‌جای پرورش مشتری، به بازاریابی محصولات می‌اندیشند، هیچ‌کدام از این فناوری‌ها توان بهبود اوضاع را نخواهند داشت. ارتباطات شرکت‌های مشتری‌پرور دوسویه و شخصی است یا دست‌کم این ارتباطات به‌سوی بخش‌های بسیار کوچک بازار هدف‌گیری شده‌اند. شرکت‌ها برای رقابت در یک محیط تعاملی پرتکاپو، باید به‌جای تمرکز بر داد‌و‌ستدها، به افزایش ارزش طول عمر مشتری توجه کنند. این بدین معناست که شرکت‌ها باید روابط بلندمدت با مشتریان را در اولویت بالاتری از محصولات و برندشان قرار دهند که مستلزم تغییر راهبرد و ساختار سازمانی و بازسازی کل واحد بازاریابی است. و این یعنی واحد بازاریابی که به‌طور سنتی به فروش فعلی توجه داشته، باید دگرگون و به «واحد مشتریان» تبدیل شود. این دگرگون‌سازی به چند طریق انجام می‌شود: جابه‌جایی مدیر ارشد مشتری با مدیر ارشد بازاریابی؛ پرورش مشتریان به‌جای سوق‌دادن محصول به‌سوی مشتری؛ استفاده از معیارهای جدید سنجش عملکرد؛ رفتن همه‌ی واحدهایِ مرتبط با مشتری، از جمله تحقیق‌ و‌ توسعه و خدمات مشتریان، به زیر چتر بازاریابی. این کتاب مقالاتی را درباره‌ی بازاریابی راهبردی در اختیار مخاطب قرار داده است و فهرست مطالب آن عبارت است از: فصل اول: بازنگری در بازاریابی فصل دوم: برندسازی در عصر دیجیتال فصل سوم: نزدیک‌بینی در بازاریابی فصل چهارم: بازاریابی غلط فصل پنجم: کارت گزارش برند فصل ششم: اقتصاد در کنترل زنان فصل هفتم: ‌ارزش پیشنهادی به مشتری در فروش سازمانی فصل هشتم: درک درستی از جوامع هوادار برند به دست آورید فصل نهم: ‌آن یک عددی که باید بیشترش کنید
بخشی از کتاب
*خدمات مشتریان به دو دلیل باید در درون سازمان و زیر نظر واحد مشتریان انجام شود: اطمینان از بالابودن کیفیت خدمات و کمک به پرورش رابطۀ بلندمدت با مشتری. *اگر قرار است خدمات مشتریان برون‌سپاری شود، مراتب باید به اطلاع مدیر مشتری داخلی بلند‌مرتبه‌ای برسد و زیر‌ساخت فناوری اطلاعات و داده‌های اطلاعاتی دربارۀ مشتریان باید با دقت مضاعفی با پایگاه‌های دادۀ مشتریان شرکت یکپارچه شود. *هر صنعتی از صمیم قلب به این باور علاقه‌مند است که سودآوری با گسترش و مرفه‌ترشدن جمعیت تضمین می‌شود. این باور هراس افراد از آینده را کاهش می‌دهد. اگر تعداد مصرف‌کنندگان چندبرابر شود و خرید محصولات یا خدمات آن‌ها از شما نیز رو به افزایش باشد، نسبت به وقتی که بازار رو به کوچک‌شدن است، با راحتی و آرامش بیشتری با آینده مواجه می‌شوید. * همه‌جا مسئولیت مدیران، رشد سودآور است. این مدیران به‌درستی معتقدند برند وسیله‌ای برای تحقق اهداف رشد و سودآوری آن‌هاست؛ ولی به‌ندرت شاهد برندسازی موفق هستیم. چرا؟ دلیلش کمبود تلاش یا منابع نیست. دلیلش نبود فرصت کافی در بازار هم نیست. مشکل اساسی این است که نظریه‌های بخش‌بندی بازار و برندسازی در عمل پر از فرض‌های اشتباه‌است. *ارزش ویژۀ برندهای قدرتمند با کیفیت واقعی محصول یا خدمت و عوامل نامحسوس دیگر پیوند خورده است. عوامل نامحسوس عبارت‌اند از: «تصور مصرف‌کننده» (نوع شخصی که از برند استفاده می‌کند)؛ «تصور از کاربرد» (نوع موقعیتی که برند در آن به کار می‌رود)؛ نوع شخصیتی که برند ترسیم می‌کند (صمیمی، هیجان‌انگیز‌، شایسته، زمخت و خشن)؛ احساسی که برند در انتقال آن به مشتریان می‌کوشد (هدف‌دار، گرم و دوستانه)؛ و نوع ارتباطی که برند سعی در ایجاد آن با مشتریان دارد (متعهد، راحت و غیرجدی، فصلی). برندهای قدرتمند بدون غفلت از نقاط قوت خود، در عرصۀ محصول همچنان پیشتاز می‌مانند و برای تناسب با زمانه، عوامل نامحسوس را تغییر می‌دهند. *برندها، با جایگاه‌یابی صحیح، جاویژه‌هایی را در اذهان مصرف‌کنندگان به خودشان اختصاص می‌دهند. شباهت‌ها و تفاوت‌های این برندها با رقبایشان را می‌توان به‌خوبی تشخیص داد.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است