ما ایوب نبودیم (چند مواجهه با مراقبت از دیگری)

(مجموعه ناداستان فارسی،قرن14و15)
273,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 200
شابک 9786226194792
تاریخ ورود 1403/09/19
نوبت چاپ 6
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 212
قیمت پشت جلد 273,000 تومان
کد کالا 139595
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
ما ایوب نبودیم شرح تجربه‌ی مراقبت و مواظبت از کسی و چیزی از زبان سیزده مراقب در همین روزهاست؛ روایت احوال و افکار و روزگار آدم‌هایی که سرنوشتْ آن‌‌ها را در موقعیت انتخابِ خود یا دیگری گذاشته؛ آدم‌هایی که بخشی از روزها و شب‌‌هایشان را به دیگری بخشیده‌اند. مراقبتْ ایستادن روی مرز دو جهان متفاوت است. جهان مردمان رنج‌دیده و جهان عافیت‌نشینانِ فراموشکار و مغرور. مراقب میانجی و مترجم دردهاست. رنج و زندگی را به‌یکدیگر ترجمه می‌کند و خودش هم در این میانه بالغ و بالنده می‌شود. خواندن تأملات و خاطرات کتاب ما ایوب نبودیم کشف فرازوفرودی است که انسان، درون و بیرون مواجهه با درد، طی می‌کند. قصه‌ی سفر قهرمانی معمولی است که ناگهان در موقعیتی غیرمعمولی باید به زندگی‌اش ادامه دهد و تسلی‌ها و دلخوشی‌هایی برای ادامه‌ی راه بیابد. در واقع مراقبت یک‌جور کمک به دیگری است، طوری که آن فرد بتواند رشد کند. معنای پروا و دیگرپروایی همین است. راویان کتاب ما ایوب نبودیم هم در پی کشف همین معنا هستند و تلاش می‌کنند این رشد و پروا را در خود و زندگی‌شان بیابند. آن‌ها که از طبقات فرهنگی و اجتماعی متفاوتی هستند و در رشته‌های متفاوتی تحصیل کرده‌اند و تخصص دارند، از دیدگاه و بینش خود به مفهوم مراقبت نگاه کرده‌اند و تجربه‌ی منحصربه‌فردشان از این موقعیت را صادقانه نوشته‌اند. کتاب ما ایوب نبودیم در قالب مجموعه‌ی تجربه‌ی رابطه به چاپ رسیده است. تجربه‌ی رابطه، می‌کوشد روایتگر انواع روابط عاطفی انسان باشد و تجربیاتی که از این مسیر به دست می‌آید را نشان دهد. در این جستارها، نویسندگان از موقعیت‌هایی مثل پدرشدن، مادرشدن یا مراقبت می‌گویند، روابط جدیدی که پس از آن برایشان شکل گرفته را روایت می‌کنند و احساسات و ترس‌ها و اضطراب‌هایشان را بی‌پرده توضیح می‌دهند. از این مجموعه تاکنون کتاب‌هایی همچون پروژه‌ی پدری، هفته‌ی چهل‌وچند و ما ایوب نبودیم به دبیری فاطمه ستوده منتشر شده است.
بخشی از کتاب
«در جهان‌بینیِ مامان و آدم‌هایی شبیه او مراقبت هم مرحله‌ای از زندگی بود. مرحله‌ای کاملا طبیعی مثل مدرسه رفتن، ازدواج کردن و بچه‌دار شدن. برای هر کسی در روند زندگی پیش می‌آمد که عزیزی را در بستر بیماری ببیند و آن وقت فرصتی برای خدمت یا مراقبت فرا می‌رسید. این‌جور وقت‌ها کسی فکر نمی‌کرد “پس زندگی من چی؟” موقعیت کاری و شغلی و خانوادگی می‌رفت در اولویت‌های بعدی و جهانْ دوروبر یک تخت معنا پیدا می‌کرد.» زهره ترابی، برشی از روایت سربازهایی با مدت خدمت نامحدود «همه ما رفته بودیم مراقب‌زلزله‌زده‌ها باشیم اما واقعیت این بود که ما بعد از مرگ سهراب می‌رسیدیم. مایی که گاهی دل‌مان برای آن بازمانده مغموم می‌سوخت، گاهی چشم‌مان از تصور رنج‌های مشابه و تعمیم‌شان به تمام شهر خیس می‌شد، گاهی خیال می‌کردیم باید تاوان زنده ماندن‌مان را بدهیم و مراقب آن‌هایی باشیم که آنچه بر سر ما نیامده بود را تحمل می‌کردند.» زهرا صنعتگران، برشی از روایت پس از مرگ سهراب می‌رسیدیم
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است