دسته بندی : روانشناسی

وقتی بدن نه می گوید (بهای استرس پنهان)

(فشار روانی،پزشکی روان تنی)
نویسنده: گبور مته
510,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 373
شابک 9786222546427
تاریخ ورود 1403/08/19
نوبت چاپ 13
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 432
قیمت پشت جلد 510,000 تومان
کد کالا 138669
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«وقتی بدن نه می‌گوید» اثری است که بر رابطه‌ی ذهن و روان ما بر وضعیت جسمانی‌مان حکایت دارد. نویسنده در این کتاب قصد دارد درباره‌ی تاثیرات استرس بر سلامتی سخن بگوید، خصوصا استرس‌های پنهانی که همه‌ی ما از همان آغاز که ذهن‌مان درحال شکل‌گرفتن است ایجاد می‌کنیم، الگویی که آن‌چنان عمیق و ظریف در وجود ما نقش می‌بندد که گویی بخشی از خود واقعی‌مان است. اگرچه در جایگاه اثری که مختص خواننده‌ی عادی است در این کتاب به حد کفایت شواهدِ علمیِ موجود ارائه شده است، شالوده‌ی این کتاب، دست‌کم از دید نویسنده، بر پایه‌ی سرگذشت‌هایی فردی است که توانسته با خوانندگان به اشتراک بگذارد. کتاب نشان می‌دهد که سیستم ایمنی ما از تجربیات روزمره‌مان تاثیر می‌پذیرد. هنگامی که احساسات سرکوب می‌شوند، این خودمهارگری، سیستم دفاعی بدن را در برابر بیماری‌ها خلع سلاح می‌کند. سرکوبی، به معنای جداکردن احساسات از خودآگاهی و تنزل‌دادن آن‌ها به قلمرو ناخودآگاه، طوری دفاع فیزیولوژیکی ما را مختل و سردرگم می‌کند که در برخی افراد این سیستم دفاعی به بیراهه می‌رود و به‌جای اینکه حافظ سلامتی باشد، مخرب آن می‌شود. اگر در ابراز خشم ناتوانید، بیش‌ازحد به جلب رضایت دیگران نیازمندید، احساس می‌کنید به قدر کافی خوب نیستید یا... دکتر گبور مته به شما توضیح می‌دهد مستعد ابتلا به چه بیماری‌هایی هستید.
بخشی از کتاب
رودی جولیانی... که شهردار سابق نیویورک بود، مردی پرتلاش توصیف شده است: «شهرداری ماشینی که از خستگی، ترس یا تردید به خود مصون بود» و «تمام زندگی‌اش را وقف کارش کرده بود.» او کاملا با نقش خود خو گرفته بود، فقط چهار ساعت در روز می‎خوابید و بیشتر بیست ساعت دیگر را کار می‌کرد. گفته‌اند که او نمی‌توانست تحمل کند که از مرکز اتفاقات مهم به دور باشد. باید درهر کاری شرکت می‌کرد، همه‌چیز را کنترل می‌کرد، «مثل یک ژنرال فرمان می‌داد.» او در ابراز همدردی با افراد و گروه‌های رنج‌دیده ناتوان بود و برای ابراز احساسات تا حد زیادی از خود مقاومت نشان می‌داد. پس از تشخیص بیماری‌اش، اعتراف عمومی جالبی کرد. وی با اشاره به سرطان خود گفت: این بیماری به آدم کمک می‌کند تا بفهمد که هدفش چیست و چه چیزی واقعا برایش مهم است و چه چیزی باید برایش مهم باشد. می‌دانید منظورم چیست؛ یعنی اینکه مرکزیت زندگی انسان واقعا کجاست و حدس می‌زنم چون مدت زیادی زندگی‌ام صرف امور اجتماعی و سیاست شده است، فکر می‌کردم که مرکزیت زندگی من در سیاست است... این‌طور نیست. نتیجه‌ی خوبی از این بیماری عاید انسان می‌شود. نتایج خوب زیادی در این بیماری به دست می‌آید. فکر می‌کنم خودم را خیلی بهتر از قبل می‌شناسم. تصور می‌کنم بهتر از قبل می‌فهمم چه چیزی برایم مهم است. شاید هنوز کاملا به هدفم نرسیده باشم. حماقت است که فکر کنم ظرف چند هفته به هدفم خواهم رسید. اما به گمانم در مسیر درستی حرکت می‌کنم.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است