دسته بندی : فلسفه و منطق

داستایوفسکی و نیچه (فلسفه تراژدی)

(فلسفه لئو تولستوی،فئودور میخائیلوویچ داستایوسکی،فردریش ویلهلم نیچه،خیر و شر)
نویسنده: لف شستوف
275,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 272
شابک 9786222675554
تاریخ ورود 1403/06/27
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 390
قیمت پشت جلد 275,000 تومان
کد کالا 137002
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کتاب پیش رو اثری از لف شستوف است که اندیشه‌های دو شخصیت درخشان ادبیات قرن نوزدهم اروپا را به‌شکلی بدیع و عمیق تحلیل می‌کند. دو شخصیتی که تاثیری چشمگیر بر توسعه‌ی فلسفه‌ی خودش داشتند. آنچه به این نویسندگان عظمت بخشیده، کاوششان در مسئله‌ی معنای زندگی و مشکلات رنج، شر و مرگ انسان است. این دو در کنار تولستوی با بینش مشترکشان نسبت به تراژدی اساسی زندگی بشر متحد شده‌اند- تراژدی که هیچ افزایشی در دانش علمی و هیچ درجه‌ای از اصلاحات سیاسی و اجتماعی نمی‌تواند آن را به‌‌طور قابل‌توجهی کاهش دهد اما در نهایت و تنها با ایمان به خدای قادر مطلق که از سوی کتاب مقدس اعلام شده، می‌توان آن را جبران کرد. شستوف بیان می‌کند که قوانین ظاهرا جهانی و ضروری کشف‌شده توسط علم و اصول اخلاقی که اخلاق خودمختار برای آن‌ها ادعای اعتبار ابدی دارد، انسان را آزاد نمی‌کند، بلکه او را خرد و نابود می‌کند. این شورش و شناخت اغلب توسط داستایوفسکی، تولستوی و نیچه سرکوب می‌شود و بارها با قدرتی بی‌نظیر پس زده می‌شود. خواننده در این کتاب از مردانی که قوی‌ترین تاثیرات فکری را بر شستوف جوان داشتند، آغاز منازعات مادام‌العمر خود فیلسوف روسی علیه ایده‌آلیسم، علم‌گرایی و اخلاق متعارف و همچنین اولین تلاش‌های او در جست‌وجوی ایمان، خواهد خواند.
بخشی از کتاب
معمولا مردم پیوسته بت‌های مخلوع و معزول را ایزدان می‌انگارند و پرستشگاه‌ها را هرچند پرستشگاه‌اند ترک می‌گویند. اما داستایوفسکی نه‌تنها همۀ آنچه پیش‌تر پرستیده بود را به آتش افکند، بلکه آن را لگدمال و لجن‌مال نیز کرد. او نه‌تنها از ایمانِ نخستینِ خود تبرّی جُست، بلکه از آن دل‌زده و رویگردان هم بود. در تاریخ ادبیات چنین مواردی بسیار کمیاب‌است. روزگارِ جدید افزون بر داستایوفسکی تنها از نیچه می‌تواند نام بَرَد. نیچه هم این‌گونه بود. گسستش از آرمان‌ها و آموزگارانِ جوانی‌اش کمتر از داستایوفسکی شدید و طوفانی نبود، و هم‌زمان به‌گونۀ دردناکی پرتب‌وتاب بود. داستایوفسکی از باززاییِ اعتقاداتش سخن می‌گوید؛ برای نیچه پرسشِ ارزش‌یابیِ دوبارۀ همۀ ارزش‌ها مطرح است. درواقع هر دوی این بیان‌ها چیزی نیستند مگر واژگانی گوناگون برای اشاره به فرایندی یکسان. اگر این شرایط را به حساب آوریم شاید چندان شگفت ننماید که نیچه چنین به داستایوفسکی ارج می‌نهاد. اینها واژه‌های راستینِ خودِ اوی‌اند: «داستایوفسکی تنها روانشناسی است که توانستم از او چیزی بیاموزم. من آشنایی با او را در زمرۀ شکوهمندترین دستاوردهای زندگی خود می‌دانم.» نیچه داستایوفسکی را روحی خویشاوندِ روحِ خودش دانست.
نظرات کاربران
افزودن نظر

با فروتنی تمام اعتراف می‌کنم که نمیتوانم بفهمم چرا اوضاع آز این قرار است تغصیر آن به گردن خود آدم هاست بهشت در اختیارشان گذاشته بودند ولی آدم ها آزادی را ترجیح می دادند و عذاب آسمانی را خوب میدانستند که تیره بخت خواهند شد پس دل سوزاندن به حال شان بی نتیجه است

ناصر غفوری 23:45 01 مهر 1403