دسته بندی : فلسفه و منطق

فیلسوفی انسان ها را بررسی می کند

(انسان شناسی فلسفی)
نویسنده: مایکل روس
260,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 214
شابک 9782001344345
تاریخ ورود 1403/05/28
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 260
قیمت پشت جلد 260,000 تومان
کد کالا 136298
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
ما که هستیم؟ ماهیت این دنیا چیست؟ چه‌کسی مقام انسانی ما را به ما اعطاء کرده است؟ آیا این مقام از جانب خداوند به ما اعطاء شده است؟ آیا باید این مقام را در دنیا بیابیم؟ یا که باید خودِ ما انسان‌ها این مقام را برای خودمان بسازیم؟ آیا این دنیا یک ارگانیسم است؟ آیا این دنیا یک ماشین است؟ اگر این دنیا را یک ارگانیسم تلقی کنیم پس حتما ما انسان‌ها والاترین بخشِ آن هستیم. اما آیا واقعا حق داریم این‌طور فکر کنیم؟ اگر این دنیا را یک ماشین تلقی کنیم، پس حتما ما انسان‌ها ماشین‌های زیست‌شناختی‌پیچیده‌ای هستیم که تابع همان قوانین فیزیکی‌ای هستیم که بر همه‌ی جهان طبیعی حاکم است. اما چنین نگرشی چه پیامدهایی برای ما دارد؟ مایکل روس در این کتاب به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با استفاده از اگزیستانسیالیسم و داروینیسم اثبات کرد که فقط این دیدگاه که دنیا ماشین است می‌تواند پیچیدگی‌های وجود انسان را کاملا درک کند و توضیح دهد. پس واقعا فیلسوفی انسان‌ها را بررسی می‌کند.
بخشی از کتاب
آیا در انسان‌ها نظام‌های اخلاقی متفاوتی داریم؟ منظورم تفاوت درون گونۀ انسان نیست چون همان‌طور که در فصل قبلی دیدیم گونۀ انسان یکنواختی زیادی دارد. البته با وجود اینکه ممکن است تفاوت‌های فردی‌ای میان ما انسان‌ها باشد، مثلا من بعضی روزها خیلی دمق و بی‌انگیزه می‌شوم اما همسرم خانم مصمم و بااراده‌ای است، ما انسان‌ها مثل پرده‌بالان نیستیم که ساختارهای بسیار سازمان‌یافته‌ای داشته باشیم. هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای ندارم که فرض کنم مردان و زنان قوانین اخلاقی متفاوتی دارند یا از قوانین اخلاقی متفاوتی پیروی می‌کنند. اما دربارۀ گونۀ انسان به‌مثابه یک کل چطور؟ آیا گونۀ انسان می‌تواند نظام‌های متفاوتی داشته باشد؟ گویا کانت (۱۷۸۵) این‌طور فکر می‌کرده است. دست‌کم، او فکر می‌کرده است از لحاظ منطقی امکان‌پذیر است ما جامعه‌ای بدون اخلاقیات داشته باشیم که در آن همه‌چیز از روی عقل و بده‌بستان انجام می‌شود؛ من به تو خواهم بخشید اما تو در عوض به من چه می‌بخشی؟ اما از مؤثر واقع شدن چنین نظامی مطمئن نبوده است؛ یکی از نکاتی که کانت به آن اشاره می‌کند این است که زمان ارزشمند است و در جامعه‌ای با یک سیستم بده‌بستانی صرف که در آن همه‌چیز دربارۀ نفع شخصی است، همکاری شاید مؤثر واقع نشود. اگر مجبور بودیم هر تصمیمی را موبه‌مو سبک‌سنگین کنیم، نمی‌توانستیم درست عمل کنیم. مثلا، فرض کنید کودکی جلوی اتوبوس می‌دود. نمی‌توانیم صبر کنیم تا احتمال نجات دادن کودک، آسیب دیدن یا ندیدن خودمان یا پاداش احتمالی بابت نجات دادن او را بررسی کنیم. تا بخواهیم این محاسبات را انجام دهیم، کودک مثل ربکای بیچاره که آن‌قدر درها را به هم کوبید تا مجسمۀ بالای سرش را واژگون کرد نابود می‌شود: «او را نقش زمین کرد! او را پخش زمین کرد! گویا که این‌طور بود.»
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است