وقتی موهای بابا فرار کردند
(داستان خیال پردازی در کودکان)
موجود
ناشر | ادامه |
---|---|
مولف | یورگ موله |
مترجم | زهرا صنعتگران |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 72 |
شابک | 9786228337043 |
تاریخ ورود | 1403/05/18 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1403 |
وزن (گرم) | 87 |
کد کالا | 136073 |
قیمت پشت جلد | 1,870,000﷼ |
قیمت برای شما
1,870,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
تازهترین کتاب ادامه ماجرای موهایی است که از اینکه همهاش روی سر بابا آویزان باشند خسته شدند و میخواهند بروند دنبال کار و زندگی خودشان.
موها قدیمیترین دوستان بابا بودند...
برای همین این کتاب، ماجرای بامزه و خندهداری است برای وقتی که دوستانمان بیخبر غیبشان میزند.
موها خیلی تیز و فرزند، تا بابا سمتشان میرود قایم میشوند...
این داستان پر از تصویرسازیهای بگرد و پیداکن است، برای بچههایی که کشف قصه از توی تصاویر را دوست دارند.
بابا از رفتن موهایش غمگین است اما برای پیداکردنشان حتی توی قفس شیر هم میرود...
شاید بد نباشد اگر کتاب را برای کسانی بگیریم که با پشتکار و جستجوگرند.
بازی موشوگربهی موها از آریزونا تا بلغارستان و منهتن ادامه پیدا میکند...
یک ماجراجویی متفاوت برای بچهها و بزرگترهایی که عاشق سفرند.
شاید بابا یک روز موهایش را پیدا کند، موهای خود خودش را...
این کتاب دربارهی چیزهای مهمی مثل دلتنگی، پشتکار، پذیرش، نیاز به استقلال و بازگشت حرف میزند.
برندهی نشان کلاغ سفید کتابخانهی مونیخ
برندهی جایزهی Leselotse
برندهی جایزهی LUCHS
بچهها و بزرگترها دربارهی کتاب «وقتی موهای بابا فرار کردند» چه گفتهاند؟
یک پرستار گفته این کتاب را برای بچههایی که توی بیمارستان بستری هستند و باید موهایشان را کوتاه کنند، میخواند تا حال آنها «با ساختن قصههای خندهدار» بهتر بشود.
یک معلم گفته بعد از خواندن این موشوگربهبازی بامزه بین موها و بابا، بچهها کلمهها و جملههای جدیدی یاد میگیرند و کتابخوانهای ماهرتری میشوند. اینطوری میتوانند ضربالمثلها، کنایهها و حرفهای رمزی آدمبزرگها را راحتتر بفهمند.
یک مامان هم توی بخش نظرات یک سایت کتابخوانی دربارهی این کتاب نوشته کتاب بهدردبخوری بود چون بچهام دیگر کچلمان نمیکند که چرا بابابزرگش مو دارد ولی موهای پدرش ریختهاند.
یک روانشناس فکر میکند این کتاب به ما کمک میکند تا بفهمیم گاهی حتی دوستهای خیلی قدیمی ما که همهجا با هم بودهایم تصمیم میگیرند بروند. شاید دلمان خیلی برای آنها تنگ بشود اما بعضی وقتها کاری از دست آدم بر نمیآید. تازه، از کجا معلوم؟ شاید هم روزی دوستانمان برگشتند!
موها قدیمیترین دوستان بابا بودند...
برای همین این کتاب، ماجرای بامزه و خندهداری است برای وقتی که دوستانمان بیخبر غیبشان میزند.
موها خیلی تیز و فرزند، تا بابا سمتشان میرود قایم میشوند...
این داستان پر از تصویرسازیهای بگرد و پیداکن است، برای بچههایی که کشف قصه از توی تصاویر را دوست دارند.
بابا از رفتن موهایش غمگین است اما برای پیداکردنشان حتی توی قفس شیر هم میرود...
شاید بد نباشد اگر کتاب را برای کسانی بگیریم که با پشتکار و جستجوگرند.
بازی موشوگربهی موها از آریزونا تا بلغارستان و منهتن ادامه پیدا میکند...
یک ماجراجویی متفاوت برای بچهها و بزرگترهایی که عاشق سفرند.
شاید بابا یک روز موهایش را پیدا کند، موهای خود خودش را...
این کتاب دربارهی چیزهای مهمی مثل دلتنگی، پشتکار، پذیرش، نیاز به استقلال و بازگشت حرف میزند.
برندهی نشان کلاغ سفید کتابخانهی مونیخ
برندهی جایزهی Leselotse
برندهی جایزهی LUCHS
بچهها و بزرگترها دربارهی کتاب «وقتی موهای بابا فرار کردند» چه گفتهاند؟
یک پرستار گفته این کتاب را برای بچههایی که توی بیمارستان بستری هستند و باید موهایشان را کوتاه کنند، میخواند تا حال آنها «با ساختن قصههای خندهدار» بهتر بشود.
یک معلم گفته بعد از خواندن این موشوگربهبازی بامزه بین موها و بابا، بچهها کلمهها و جملههای جدیدی یاد میگیرند و کتابخوانهای ماهرتری میشوند. اینطوری میتوانند ضربالمثلها، کنایهها و حرفهای رمزی آدمبزرگها را راحتتر بفهمند.
یک مامان هم توی بخش نظرات یک سایت کتابخوانی دربارهی این کتاب نوشته کتاب بهدردبخوری بود چون بچهام دیگر کچلمان نمیکند که چرا بابابزرگش مو دارد ولی موهای پدرش ریختهاند.
یک روانشناس فکر میکند این کتاب به ما کمک میکند تا بفهمیم گاهی حتی دوستهای خیلی قدیمی ما که همهجا با هم بودهایم تصمیم میگیرند بروند. شاید دلمان خیلی برای آنها تنگ بشود اما بعضی وقتها کاری از دست آدم بر نمیآید. تازه، از کجا معلوم؟ شاید هم روزی دوستانمان برگشتند!
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر