تروبریاندها (پژوهش های مردم شناسی مالینوفسکی)

«گرچه در یک جامعه مادرتبار، برادر محافظ خواهر خویش است، و گرچه خواهر باید با دیدن برادر به او تعظیم کند، به فرامین او گردن نهد و او را به‌عنوان رئیس خانواده بپذیرد، اما برادر هیچ‌گونه نقشی در امور عشقی خواهر یا ازدواج آینده او ندارد. به هر روی، پس از ازدواج خواهر، برادر رئیس واقعی خانواده می‌شود. فرزندان خواهر، او را کاداگو (دایی من) می‌نامند، و بدین ترتیب نفوذ قابل‌ملاحظه‌ای به‌ویژه بر بچه‌ها اعمال می‌کند.
من اطمینان دارم که اجتناب اکید این مرد از وقوف بر چشم‌اندازهای عاشقانه خواهر خود، نه یک تصور که یک واقعیت است. من به‌کرات اطمینان پیدا کردم که هیچ مردی درباره این که خواهرش با چه کسی می‌خواهد ازدواج کند کمترین اطلاعی ندارد، گرچه این مطلب جز دانسته‌های معمولی هر شخص دیگری است. و من می‌دانم که اگر مطلبی رابطه دوری نیز با این موضوع داشته باشد، در جایی که به گوش برادر برسد ابراز نمی‌شود. به من گفته شد اگر مردی تصادفا خواهر خود را به هنگام عشقبازی با معشوقش ببیند، هر سه نفر باید به لواو (خودکشی با پریدن از یک درخت نارگیل) مبادرت ورزند.‌مسلما این مطلب مبالغه‌ای است که نه واقعیت بلکه ایدئال را بیان می‌کند: اگر چنین حادثه ناگواری رخ دهد، برادر به احتمال زیاد به خود و آنها وانمود می‌کند که چیزی ندیده است و خردمندانه از آنجا دور می‌شود. اما من می‌دانم که برای پیشگیری از چنین امکانی دقت قابل‌ملاحظه‌ای صورت می‌گیرد و هیچ‌کس در حضور برادر، خواب بیان این قبیل مسائل را هم نمی‌بیند.»