راهنمایی برای مقاومت اخلاقی (نافرمانی)
(مناقشات اجتماعی،علوم سیاسی و فلسفه)
موجود
ناشر | نیماژ |
---|---|
مولف | فردریک گرو |
مترجم | شایان اصانلو |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 264 |
شابک | 9786003679412 |
تاریخ ورود | 1402/12/14 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 178 |
کد کالا | 132010 |
قیمت پشت جلد | 2,600,000﷼ |
قیمت برای شما
2,600,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
این کتاب مسئلهی نافرمانی را براساس مسئلهی فرمانبرداری مطرح میکند: زیرا نافرمانی باید در مواجهه با معناباختگی و غیرعقلانیبودن جهان، چنانکه هست، بدیهی باشد. نافرمانی توضیح اندکی نیاز دارد. چرا نافرمانی؟ نافرمانی طبیعی است، آنچه تکاندهنده است، فقدان واکنش و بیعملی است.
کتاب حاضر به جنبشهای اجتماعی کنونی در اشکال گوناگون (کشمکشهای اجتماعی، جنبشهای نافرمانی مدنی، ZADها، سوتزنها، چالشهای عمومی قانون، دعوت به قیام) و محرکهای آنها (دفاع از محیط زیست، عدالت اجتماعی، بهرسمیتشناختن نمادین، محافظت از اقلیتها، احترام به شأن فردی) نمیپردازد. هرچند این کتاب، این موارد را نادیده نمیگیرد، اما بهسادگی بهدنبال اکتشاف شروع ناگهانی جنبشهاست، برای اینکه دریابد نافرمانی تا چه حد میتواند بر شخص پیروز شود؛ پیروزی در برابر همنوایی تعمیمیافته و لَختی جهان. میخواهیم با بررسی شرایط اخلاقی بدانیم چرا دستیابی به توافق بر سر وضعیت یأسآور جهان امروز بسیار ساده و سرپیچی از آن بسیار سخت است.
این کتاب به چه پرسشهایی پاسخ میدهد؟
چرا و چگونه اطاعت و فرمانبرداری میکنیم؟
چه سازوکارهایی ما را به اطاعت وادار میکند؟
چرا این وضعیت را به پرسش نمیکشیم؟
فردریک گرو در این کتاب این پرسشها را موشکافی میکند و بهدنبال خاستگاه اطاعت و نافرمانی میرود. از لابوئسی تا برادران کارامازوف، از آنتیگون تا آیشمن، در این متن جذاب و گیرا به جستوجوی پاسخی برای این پرسشها برمیآییم.
مخاطب کتاب نافرمانی را طیف گستردهای از افراد تشکیل میدهند: از علاقهمندان فلسفه و علوم سیاسی گرفته تا کسانی که در جستوجوی چرایی انفعال اکثریتها و اقلیتهای تحت ستم هستند یا آنها که میخواهند بدانند جرقهی اولیهی جنبشهای بزرگ سیاسیاجتماعی چگونه رقم میخورد و آنهایی که بهدنبال رسیدن به پاسخ این این پرسش مهماند که پایههای استبداد چگونه ممکن است سست شود، همه و همه میتوانند جزو مخاطبان احتمالی این کتاب باشند.
نویسندهی این کتاب کیست؟
فردریک گرو؛ زادهی سیام نوامبر 1965 میلادی، فیلسوف و فوکوشناس برجستهی فرانسویست که پیشتر از این در ایران با کتاب "فلسفهی پیادهروی" شناخته شده است.
کتاب حاضر به جنبشهای اجتماعی کنونی در اشکال گوناگون (کشمکشهای اجتماعی، جنبشهای نافرمانی مدنی، ZADها، سوتزنها، چالشهای عمومی قانون، دعوت به قیام) و محرکهای آنها (دفاع از محیط زیست، عدالت اجتماعی، بهرسمیتشناختن نمادین، محافظت از اقلیتها، احترام به شأن فردی) نمیپردازد. هرچند این کتاب، این موارد را نادیده نمیگیرد، اما بهسادگی بهدنبال اکتشاف شروع ناگهانی جنبشهاست، برای اینکه دریابد نافرمانی تا چه حد میتواند بر شخص پیروز شود؛ پیروزی در برابر همنوایی تعمیمیافته و لَختی جهان. میخواهیم با بررسی شرایط اخلاقی بدانیم چرا دستیابی به توافق بر سر وضعیت یأسآور جهان امروز بسیار ساده و سرپیچی از آن بسیار سخت است.
این کتاب به چه پرسشهایی پاسخ میدهد؟
چرا و چگونه اطاعت و فرمانبرداری میکنیم؟
چه سازوکارهایی ما را به اطاعت وادار میکند؟
چرا این وضعیت را به پرسش نمیکشیم؟
فردریک گرو در این کتاب این پرسشها را موشکافی میکند و بهدنبال خاستگاه اطاعت و نافرمانی میرود. از لابوئسی تا برادران کارامازوف، از آنتیگون تا آیشمن، در این متن جذاب و گیرا به جستوجوی پاسخی برای این پرسشها برمیآییم.
مخاطب کتاب نافرمانی را طیف گستردهای از افراد تشکیل میدهند: از علاقهمندان فلسفه و علوم سیاسی گرفته تا کسانی که در جستوجوی چرایی انفعال اکثریتها و اقلیتهای تحت ستم هستند یا آنها که میخواهند بدانند جرقهی اولیهی جنبشهای بزرگ سیاسیاجتماعی چگونه رقم میخورد و آنهایی که بهدنبال رسیدن به پاسخ این این پرسش مهماند که پایههای استبداد چگونه ممکن است سست شود، همه و همه میتوانند جزو مخاطبان احتمالی این کتاب باشند.
نویسندهی این کتاب کیست؟
فردریک گرو؛ زادهی سیام نوامبر 1965 میلادی، فیلسوف و فوکوشناس برجستهی فرانسویست که پیشتر از این در ایران با کتاب "فلسفهی پیادهروی" شناخته شده است.
بخشی از کتاب
گزیدههایی از کتاب:
آنتیگون در نافرمانیاش، دستوری را در برابر دستوری دیگر نمیپذیرد: او خودِ امکانپذیری دستور را به چالش میکشد. آنتیگون در رویایی با مردان است که ارزشهای شب را به دوش میکشد، نسبت به آنها مردانگی بیشتری از خود نشان میدهد و از زنان بسیاری پشتیبانی میکند. این باکرهی آسیبپذیر در برابر مردان شهر بهپا میخیزد؛ این موجود خانگی از سخنگفتن بیپرده نمیترسد. آنتیگون کاری میکند که این مخاطرهی نافرمانی را لمس کنیم؛ در اینجا چیزی رامنشده و مهارناپذیر و لجامگسیخته وجود دارد.
نافرمانی تنها به معنی متوسلشدن به مشروعیتی والاتر نیست که اطاعت شخص از قوانین دیگر را تداوم میبخشد؛ بلکه بهچالشکشیدن اصل قاعدهی مشروعیت است. نافرمانی میتواند حاوی قسمی از سرپیچی محض باشد و شکوه و جلال آنتیگون در همین است.
انسانیت خانوادهای سترگ است و بین بیگانههای خوب و بد، مهاجران خوب و بد، فقیران خوب و بد و درماندگان خوب و بد مرزی گذاشته نمیشود: در برابر همهی اینها مسئولیت داریم.
از تو نمیخواهم دستانت را به گردن ستمگر بیاویزی تا او را سرنگون کنی، بلکه میخواهم صرفا دیگر از او حمایت نکنی؛ سپس نظارهاش کنی، مثل یک غول بزرگ که پایهی تندیسش جدا شده، روی وزن خودش فروریخته و تکهتکه شده است.
چه اینجا چه جای دیگر، آنچه در میان انسانها «عدالت» نامیده شده است، همیشه همان مسخرهگری است: منفعت قویتر که لباس منفعت همگانی را پوشیده است. همیشه همان حکایت: قوی، ضعیف را خرد میکند و آنها دوست دارند این استثمار را همکاری سودمند بین دو طرف بنامند. عدالت چیزی بیشتر از موجهسازی نیست؛ حجاب مستوری که عاجزانه تنها موازنهی موجود نیروها را میپوشاند.
آنتیگون در نافرمانیاش، دستوری را در برابر دستوری دیگر نمیپذیرد: او خودِ امکانپذیری دستور را به چالش میکشد. آنتیگون در رویایی با مردان است که ارزشهای شب را به دوش میکشد، نسبت به آنها مردانگی بیشتری از خود نشان میدهد و از زنان بسیاری پشتیبانی میکند. این باکرهی آسیبپذیر در برابر مردان شهر بهپا میخیزد؛ این موجود خانگی از سخنگفتن بیپرده نمیترسد. آنتیگون کاری میکند که این مخاطرهی نافرمانی را لمس کنیم؛ در اینجا چیزی رامنشده و مهارناپذیر و لجامگسیخته وجود دارد.
نافرمانی تنها به معنی متوسلشدن به مشروعیتی والاتر نیست که اطاعت شخص از قوانین دیگر را تداوم میبخشد؛ بلکه بهچالشکشیدن اصل قاعدهی مشروعیت است. نافرمانی میتواند حاوی قسمی از سرپیچی محض باشد و شکوه و جلال آنتیگون در همین است.
انسانیت خانوادهای سترگ است و بین بیگانههای خوب و بد، مهاجران خوب و بد، فقیران خوب و بد و درماندگان خوب و بد مرزی گذاشته نمیشود: در برابر همهی اینها مسئولیت داریم.
از تو نمیخواهم دستانت را به گردن ستمگر بیاویزی تا او را سرنگون کنی، بلکه میخواهم صرفا دیگر از او حمایت نکنی؛ سپس نظارهاش کنی، مثل یک غول بزرگ که پایهی تندیسش جدا شده، روی وزن خودش فروریخته و تکهتکه شده است.
چه اینجا چه جای دیگر، آنچه در میان انسانها «عدالت» نامیده شده است، همیشه همان مسخرهگری است: منفعت قویتر که لباس منفعت همگانی را پوشیده است. همیشه همان حکایت: قوی، ضعیف را خرد میکند و آنها دوست دارند این استثمار را همکاری سودمند بین دو طرف بنامند. عدالت چیزی بیشتر از موجهسازی نیست؛ حجاب مستوری که عاجزانه تنها موازنهی موجود نیروها را میپوشاند.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر