مولانا و راز انسان کامل
(دیدگاه جلال الدین محمد بن محمد،مولوی (604-672 ق) درباره انسان)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | کبیر ادموند هلمینسکی |
مترجم | بیتا دارابی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 248 |
شابک | 9786222674304 |
تاریخ ورود | 1402/11/23 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 237 |
کد کالا | 130960 |
قیمت پشت جلد | 2,250,000﷼ |
قیمت برای شما
2,250,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
کبیر ادموند هلمینسکی یکی از شناختهشدهترین و معتبرترین مترجمان آثار مولانا و از بزرگان طریقت مولویهی آمریکاست. او مبانی و اصول صوفیه را در قونیه و در خانقاه مولویه نزد سلیمان لوراس فرا گرفت و در سال ۱۹۹۰ مقام شیخی را از جلالالدین چلبی، رئیس سلسلهی مولویه، دریافت کرد. کتاب مولانا و راز انسان کامل ادموند هلمینسکی تحلیلی از مولانا، پدیدهای ادبی یا تاریخی نیست، بلکه شخصی آن را نگاشته که بیش از پنجاه سال معنویت کاربردی تصوف را بررسی کرده و آن را با ذهنیت و فرهنگ عصر معاصر تطبیق داده است.
مضامین این کتاب حول محور ارتباط روح با معنویت است. «راز» نشاندهندهی تلاقی روح با الوهیت است و این نگاه تنها رویکرد ممکن به جهان بینهایت مولاناست.
مضامین این کتاب حول محور ارتباط روح با معنویت است. «راز» نشاندهندهی تلاقی روح با الوهیت است و این نگاه تنها رویکرد ممکن به جهان بینهایت مولاناست.
بخشی از کتاب
مرد صادق و موفقی که در بسیاری از حیطههای مادی زندگی به اوج رفاه رسیده بود، احساس میکرد زندگیاش هنوز ناقص است و کمبودی دارد. او کتابهای زیادی دربارۀ معنویت خوانده و حتی برای تجربۀ بسیاری از آیینهای معنوی به سرزمینهای بیگانه سفر کرده بود. در طول زندگی خود دو یا سه سنت معنوی را برای دورههای مختلف آزموده بود، در اکثر مواقع در طول این لحظات، حالات رضایتبخشی را تجربه میکرد، اما همیشه به حالت عادی خود، یعنی نارضایتی و احساس نرسیدن به کمال، بازمیگشت. باید از اینهمه جستوجو و سفر معنوی بهرهای میجست، اما در حقیقت نمیتوانست جایگاه معنوی خود را بیابد و عطش او برای دستیابی به حقیقت امانش را بریده بود.
بالأخره به آرامگاه یکی از بزرگان صوفی سفر کرد و پس از دعا و مراقبه در حرم پیر، به هاموشان، محل «خاموشان»، وارد شد و در میان قبور نسلهایی از خدمتگزاران آن بزرگوار نشست؛ آنجا با مرد ناشناسی روبهرو شد که در لباس سبز تیره و با حالتی دوستانه به او نزدیک میشد. با خود یک ظرف چای داغ ترکی داشت که با مهربانی آن را به او تعارف کرد و سپس گفتوگوی زیر بینشان شکل گرفت:
«تو جویندۀ حقیقتی، اما نتوانستهای به دستاوردهای سطحی و رایج دنیوی بسنده کنی و گمان میکنی چیزهای بیشتری برای تفحص هست. چشمانت را ببند و به من اجازه بده تا نشانههایی از راه رسیدن به حقیقت را برایت آشکار کنم.»
بالأخره به آرامگاه یکی از بزرگان صوفی سفر کرد و پس از دعا و مراقبه در حرم پیر، به هاموشان، محل «خاموشان»، وارد شد و در میان قبور نسلهایی از خدمتگزاران آن بزرگوار نشست؛ آنجا با مرد ناشناسی روبهرو شد که در لباس سبز تیره و با حالتی دوستانه به او نزدیک میشد. با خود یک ظرف چای داغ ترکی داشت که با مهربانی آن را به او تعارف کرد و سپس گفتوگوی زیر بینشان شکل گرفت:
«تو جویندۀ حقیقتی، اما نتوانستهای به دستاوردهای سطحی و رایج دنیوی بسنده کنی و گمان میکنی چیزهای بیشتری برای تفحص هست. چشمانت را ببند و به من اجازه بده تا نشانههایی از راه رسیدن به حقیقت را برایت آشکار کنم.»
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر