پسر عمو پون (ادبیات کلاسیک جهان 8)
(داستانهای فرانسه،قرن 19م)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | اونوره دو بالزاک |
مترجم | شادی ابطحی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | زرکوب |
تعداد صفحات | 432 |
شابک | 9786003761865 |
تاریخ ورود | 1396/08/30 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 524 |
کد کالا | 61188 |
قیمت پشت جلد | 3,850,000﷼ |
قیمت برای شما
3,850,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
بالزاک نویسندهی بزرگ فرانسوی مجموعهای عظیم خلق کرده به اسم «کمدی انسانی».
این مجموعهرمانها که در عمر کوتاه نویسنده خلق شده شگفتیآور است و تصویری زنده، جاندار و بس ملموس از فرانسهی قرن نوزدهم که طبقات جدید اجتماعی کمکم پا به عرصه مینهد ارائه میدهد. مارکس فیلسوف بزرگ آلمانی خواندن آثار بالزاک را بهترین کار برای شناخت جامعهی قرن نوزدهم اروپا میداند.
«پسر عمو پون» یکی از آثار این مجموعهی عظیم است که نویسنده با تصویرکردن زندگی پون، پیرمرد مجردی که عاشق آثار عتیقه و غذاست، روابط طبقات اجتماعی مختلف را با همهی ویژگیهایشان مثل حرص، طمع، دروغگویی و رذالت به نمایش میگذارد.
این مجموعهرمانها که در عمر کوتاه نویسنده خلق شده شگفتیآور است و تصویری زنده، جاندار و بس ملموس از فرانسهی قرن نوزدهم که طبقات جدید اجتماعی کمکم پا به عرصه مینهد ارائه میدهد. مارکس فیلسوف بزرگ آلمانی خواندن آثار بالزاک را بهترین کار برای شناخت جامعهی قرن نوزدهم اروپا میداند.
«پسر عمو پون» یکی از آثار این مجموعهی عظیم است که نویسنده با تصویرکردن زندگی پون، پیرمرد مجردی که عاشق آثار عتیقه و غذاست، روابط طبقات اجتماعی مختلف را با همهی ویژگیهایشان مثل حرص، طمع، دروغگویی و رذالت به نمایش میگذارد.
بخشی از کتاب
در زیر کلاه، که به نظر مىرسید هر لحظه در حال فرو افتادن است، یکى از چهرههاى مضحک حقیر بود که گویى فقط چینىها قادرند از آن براى ساختن مجسمههاى کوچک استفاده کنند. این صورت پهن و درهم، مانند کفگیر، که روى آن سوراخها لکههاى تیرهاى را به وجود مىآورد، و مانند نقابهاى گودرفته، با همه روشهاى پیکرشناسى مغایرت داشت. در آنجا، نگاه هیچ اسکلتى حس نمىشد. آنجا که تصویر نیاز به استخوان دارد، گوشت، سطحى ژلاتینى را بروز مىداد، و آنجا که چهرهها به طور معمول فرورفتگىها را نشان مىدهند، این چهره به صورت برآمدگىهاى شل و نرمى درآمده بود. این چهره بزرگ و درهم شکسته همانند کدو تنبل، با دو چشم محزون خاکسترى رنگ، که در بالاى آنها دو خط قرمز رنگ به جاى ابروها قرار داشتند، بینىاش همانند دون کیشوت بود، مانند دشتى که به تودهاى عظیم و بىنظم مشرف باشد. آن بینى، همانطور که سروانتس هم ناگزیر به ذکر آن شده، توصیفگر ذوقى مادرزادى در سرسپردگى به چیزهاى بزرگ بود که زوال یافته و مبدل به خودفریبى مىشد. این زشتى چهره، که راه به مضحکه مىبرد، با این همه خندهدار نبود، حزن بیش از اندازهاى که از چشمان کم رنگ مرد، بیچاره به بیرون مىتراوید، تمسخرگرانش را وادار به سکوت مىکرد و خنده را بر لبانشان مىخشکاند، در حال اندیشه مىکردند که طبیعت براى آن مرد درک و دریافت عشق و محبت یک زن را با کیفر خنده یا متأثر شدنش ممنوع کرده است، مرد فرانسوى در برابر چنین فرد بدبختى خاموش مىشود، که در نظر او ظالمانهترین تمام بدبختىها جلوه مىکند: ناتوان از مقبول بودن!
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر