سفرنامه کلودیوس جیمز ریچ (از نینوا تا تخت جمشید)
(سیر و سیاحت در خاورمیانه،سفرنامه های انگلیسی،کلودیوس جیمز ریچ(1787-1821م))
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | کلودیوس جیمز ریچ |
مترجم | فرامرز آقابیگی |
قطع | وزیری |
نوع جلد | زرکوب |
تعداد صفحات | 296 |
شابک | 9786222674212 |
تاریخ ورود | 1402/10/12 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 578 |
کد کالا | 129363 |
قیمت پشت جلد | 3,250,000﷼ |
قیمت برای شما
3,250,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
داشتهای «کلودیوس جیمز ریچ» در برخی موارد مانند وبای شیراز، از تکنگاریهای دقیق و شاخصی است که به وسیلهی آن بهخوبی از ترس و وحشت مردم و بیعملی حاکمان مطلع میشویم. او در روزگار شیوع بیماری، شاهد احوال مردم بوده و روزبهروز گزارش بیماری را هرچند موجز یادداشت کرده و حتی برای حمایت از آنها در شهر مانده است؛ درحالیکه والی و وزیر به جای ساماندهی امور، گریختهو شهر را به امان خدا سپردهاند!
شاید گزاف نباشد اگر بگوییم ریچ در ثبت مشاهدات و گزارش سفر خود، همچون بیهقی دیدههایش را با جزئیات نوشته است. او از کنار هیچچیز بیتوجه رد نشده و همهچیز از نظر او اعم از ماسهسنگ، رودخانه، تپه، دشت، کوه، اماکن تاریخی، عتیقهها، نسخ خطی، کتیبهها، جهات جغرافیایی، نوع بادها، محصولات، اسامی همراهان، دمای هوا، حالات و روحیات نزدیکان و … درخور اهمیت و شایستهی توجه بوده است.
شاید گزاف نباشد اگر بگوییم ریچ در ثبت مشاهدات و گزارش سفر خود، همچون بیهقی دیدههایش را با جزئیات نوشته است. او از کنار هیچچیز بیتوجه رد نشده و همهچیز از نظر او اعم از ماسهسنگ، رودخانه، تپه، دشت، کوه، اماکن تاریخی، عتیقهها، نسخ خطی، کتیبهها، جهات جغرافیایی، نوع بادها، محصولات، اسامی همراهان، دمای هوا، حالات و روحیات نزدیکان و … درخور اهمیت و شایستهی توجه بوده است.
بخشی از کتاب
ما با غم و اندوه بسیار با بسیاری از دوستان خداحافظی کردیم و حدود ساعت شش و نیم صبح سوار بر اسبهایمان، از باغ دوست عزیز و مهربان خود پاشا خارج شدیم و از حومۀ ناهموار دشت سلیمانیه، از کنار روستای بزرگ آقبولاغ گذشتیم که در طرف چپ ما قرار میگرفت. کل دشت در این قسمت نسبت به ضلع غربی آن مرتفعتر است و بیش از نیمی از مسیر به سمت تپههای مقابل، شیب پیدا میکرد. حدود یکمایل و نیمی سلیمانیه، به رودخانۀ تانجَرو یا سرچنار رسیدیم که در راه بغداد از آن عبور کرده بودیم، ولی اکنون فقط نهری از آن باقی بود، بااینحال، بستر آن کمتر از صد یارد نیست. در سمت راست آن روستای الیاسه قرار داشت. پس از گذشتن از روستای بزرگ باوینمرده یا پدرمُرده، ساعت نه و بیست و پنج دقیقه به روستای کیلهسپی یا تَپَهرَش رسیدیم که کمی پایینتر از تپهای قرار داشت که در آمدنمان از بغداد به سلیمانیه، بر آن اردو زده بودیم. ما برای گذراندن روز، به رغم شرایط نامناسب روستا، در آنجا توقف کردیم. دهقانان همگی مشغول برداشت محصول پنبه بودند که چشمانداز زیبایی را پدید آورده بود. زمینهای این منطقه با نهر کوچکی سیراب میشود که به طرف جنوب و متمایل به شرق جریان دارد و به رودخانۀ تانجَرو میریزد. [کوه] گودرون در این نقطه، درست روبهروی ما، دیواری از صخره را تشکیل میداد و به سمت شمالغربی و جنوبشرقی متمایل میشد. سلسلهتپههای غربی حدود یک یا یک و نیم مایل دورتر دیده میشد که به ستیغ یا خطی سنگی محدود میشد که با امتداد تپهها به سمت جنوب، ارتفاعش اوج میگرفت. صخرهها نیز در کنارههای تپهها با درزهای ترکخورده نمایان بودند و این تپهها میرفتند که فرو بریزند. در سمت شمال، در فاصلۀ دو یا سهمایلی، از این تپهها زنجیرۀ کمارتفاعی جدا میشود که به گودرون میپیوندد و به نظر میرسد در آن جهت درۀ سلیمانیه را نزدیک میکند. روی این زنجیرۀ کمارتفاع، کوه و بقایای کَلَوانان قرار دارد. کمی دورتر، در پشت گودرون، صخرههای عظیم و برهنۀ کورکور ظاهر میشوند.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر