خرد نابه روال (نگاه اقتصادی نامتعارف به پدیده های متعارف)
(اوضاع اقتصادی ایالات متحده،قرن 21م،جنبه های جامعه شناختی،پارادوکس ها)
موجود
ناشر | طرح نقد |
---|---|
مولف | استیون ای. لندزبرگ |
مترجم | محسن رنانی،اصلان قودجانی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 226 |
شابک | 712345678911 |
تاریخ ورود | 1402/10/03 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 217 |
کد کالا | 129001 |
قیمت پشت جلد | 1,850,000﷼ |
قیمت برای شما
1,850,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
چرا زندگی زناشویی والدین پسران نسبت به والدینی که صرفا دختر دارند. معمولا بیشتر دوام میآورد؟ چرا مادرشدن زودهنگام نهتنها با درآمد پایینتر همبستگی دارد. بلکه در عمل دلیلی برای این امر نیز هست؟ چرا ما قاتلان را اعدام میکنیم ولی با نویسندگان ویروسهای کامپیوتری خطرناک این کار را نمیکنیم.
لندزربرگ در «خرد نابهروال» با استفاده از تحلیلهای شوخطبعانه و زیرکانهی خود به شیوههای مختلف نشان میدهد که تصمیمهایی که به لحاظ فردی، عقلانی هستند میتوانند توأم با نتایج جمعی عجیب و شگفتانگیز باشد و بر این مبنا وی راههای جدی و خندهداری برای اصلاح (تقریبا) همه امور پیشنهاد میدهد.
راهحلهای لندرزبرگ برای منصفانهنبودن یا ناکارآمدی زندگی دنیای مدرن، حیرتآورن و جنونآمیز است و درعینحال انکارناپذیر به نظر میرسد. آموزههای این کتاب جذاب، سرگرمکننده و بینهایت برانگیزنده از این حکایت دارند که بسیاری از رفتارهای ظاهرا عجیب، توجیهاتی منطقی دارند و پشت بسیاری از رفتارهای ظاهرا منطقی، توجیه عقلانی نهفته نیست.
اِستیون لندزبرگ یک بار دیگر نشان داد که وی بهتر از هرکس دیگری میتواند علم اقتصاد را برای غیراقتصاددانان دلچسب و جذاب کند. لندزبرگ با لحنی تحریکآمیز توأم با بازیگوشی و شوخطبعی اثبات میکند که چگونه فهم علم اقتصاد راهورسم زندگی روزمرهی ما را تغییر خواهد داد.
لندزربرگ در «خرد نابهروال» با استفاده از تحلیلهای شوخطبعانه و زیرکانهی خود به شیوههای مختلف نشان میدهد که تصمیمهایی که به لحاظ فردی، عقلانی هستند میتوانند توأم با نتایج جمعی عجیب و شگفتانگیز باشد و بر این مبنا وی راههای جدی و خندهداری برای اصلاح (تقریبا) همه امور پیشنهاد میدهد.
راهحلهای لندرزبرگ برای منصفانهنبودن یا ناکارآمدی زندگی دنیای مدرن، حیرتآورن و جنونآمیز است و درعینحال انکارناپذیر به نظر میرسد. آموزههای این کتاب جذاب، سرگرمکننده و بینهایت برانگیزنده از این حکایت دارند که بسیاری از رفتارهای ظاهرا عجیب، توجیهاتی منطقی دارند و پشت بسیاری از رفتارهای ظاهرا منطقی، توجیه عقلانی نهفته نیست.
اِستیون لندزبرگ یک بار دیگر نشان داد که وی بهتر از هرکس دیگری میتواند علم اقتصاد را برای غیراقتصاددانان دلچسب و جذاب کند. لندزبرگ با لحنی تحریکآمیز توأم با بازیگوشی و شوخطبعی اثبات میکند که چگونه فهم علم اقتصاد راهورسم زندگی روزمرهی ما را تغییر خواهد داد.
بخشی از کتاب
دال و مورتی معتقدند پسران به دلیل ترجیح والدین آنان به داشتن پسر است که ازدواج را برقرار نگه میدارند. در این صورت باید پرسید: آیا درست است که والدین پسرها را ترجیح میدهند؟ پاسخ این سؤال را درمورد چین میدانیم که سابقۀ آشکاری در کشتن نوزادان دختر دارد. ولی دربارۀ ایالات متحده چطور؟
اولین بخش از شواهد دال و مورتی چنین است: احتمال ازدواج مجدد زنان مطلقۀ صاحب دختر خیلی کمتر از زنان مطلقۀ صاحب پسر است. دخترها نهتنها احتمال ازدواج مجدد (با همسر قبلی) را کم میکنند، بلکه باعث کاهش احتمال توفیق در ازدواج دوم نیز میشوند. واضح است که دخترها در ازدواج مجدد، وبال گردن محسوب میشوند و شوهران آینده ترجیح میدهند پدرخواندۀ پسرها باشند. شاید هم اینطور نباشد. شاید فقط بتوان دریافت که مادران ترجیح میدهند دختران خود را در معرض خطر پدرخواندههای متجاوز قرار ندهند. پس هرچند آمارهای ازدواج مجدد بسیار مشخص هستند، ولی مطمئن نیستم که از آنها واقعیت خاصی برداشت شود.
البته شواهد تکاندهندهتری بر مبنای ازدواجهای ناچاری (به دلیل حاملگی) وجود دارد: یک زوج معمولی غیررسمی یعنی ازدواجنکرده را در نظر بگیرید که منتظر تولد بچهای هستند. فرض کنید آنان سونوگرافی انجام میدهند که معمولا جنسیت بچه را نشان میدهد. ظاهرا اگر جنین پسر باشد، ایشان بیشتر به ازدواج کردن تمایل پیدا میکنند. ظاهرا به نظر پدرهای هنوز ازدواجنکرده، دورنمای زندگی با زن و یک پسر خیلی بهتر از زندگی با یک زن و یک دختر است. درنهایت دال و مورتی دریافتند که احتمال تصمیم مجدد به بچهدار شدن در والدین دخترها بسیار بیشتر از والدین پسرهاست که نشان میدهد بیشتر والدین امیدوارند پسر داشته باشند و نه دختر.
اولین بخش از شواهد دال و مورتی چنین است: احتمال ازدواج مجدد زنان مطلقۀ صاحب دختر خیلی کمتر از زنان مطلقۀ صاحب پسر است. دخترها نهتنها احتمال ازدواج مجدد (با همسر قبلی) را کم میکنند، بلکه باعث کاهش احتمال توفیق در ازدواج دوم نیز میشوند. واضح است که دخترها در ازدواج مجدد، وبال گردن محسوب میشوند و شوهران آینده ترجیح میدهند پدرخواندۀ پسرها باشند. شاید هم اینطور نباشد. شاید فقط بتوان دریافت که مادران ترجیح میدهند دختران خود را در معرض خطر پدرخواندههای متجاوز قرار ندهند. پس هرچند آمارهای ازدواج مجدد بسیار مشخص هستند، ولی مطمئن نیستم که از آنها واقعیت خاصی برداشت شود.
البته شواهد تکاندهندهتری بر مبنای ازدواجهای ناچاری (به دلیل حاملگی) وجود دارد: یک زوج معمولی غیررسمی یعنی ازدواجنکرده را در نظر بگیرید که منتظر تولد بچهای هستند. فرض کنید آنان سونوگرافی انجام میدهند که معمولا جنسیت بچه را نشان میدهد. ظاهرا اگر جنین پسر باشد، ایشان بیشتر به ازدواج کردن تمایل پیدا میکنند. ظاهرا به نظر پدرهای هنوز ازدواجنکرده، دورنمای زندگی با زن و یک پسر خیلی بهتر از زندگی با یک زن و یک دختر است. درنهایت دال و مورتی دریافتند که احتمال تصمیم مجدد به بچهدار شدن در والدین دخترها بسیار بیشتر از والدین پسرهاست که نشان میدهد بیشتر والدین امیدوارند پسر داشته باشند و نه دختر.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر