عشق ماهواره ای
(داستان های کانادایی،قرن 21م)
موجود
ناشر | دانش آفرین |
---|---|
مولف | گنگی فرگوسن |
مترجم | بهاره صادقی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 304 |
شابک | 9786225667389 |
تاریخ ورود | 1402/09/19 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 296 |
کد کالا | 128638 |
قیمت پشت جلد | 1,690,000﷼ |
قیمت برای شما
1,690,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
کتاب پیش رو یک اثر داستانی و فلسفی است؛ رمانی تاثیرگذار و نامتعارف دربارهی یک دختر، یک پسر و یک ماهواره که به تعمق در باب تنهایی، بیگانگی و معنای انسانبودن میپردازد.
در آستانهی هزارهی جدید، در شهری فراموششده در ژاپن، آنا اوباتای شانزدهساله که با پدربزرگ مبتلا به آلزایمرش زندگی میکند، تنهاییاش را با کاوش در آسمان شب پر میکند و در جستوجوی پاسخی برای سوالاتش است. او هیچ دوستی در مدرسه ندارد و مدام از سوی بچههای دیگر مسخره میشود. وقتی آنا به ماهوارهای که در مدار پایینی زمین در حرکت است، دل میبندد، همهچیز تغییر میکند. گویی توجه ماهواره نیز به تنها انسانی که او را تماشا میکند جلب شده، یک دختر ظریف و شکننده که در اتاقش تنهاست.
در آستانهی هزارهی جدید، در شهری فراموششده در ژاپن، آنا اوباتای شانزدهساله که با پدربزرگ مبتلا به آلزایمرش زندگی میکند، تنهاییاش را با کاوش در آسمان شب پر میکند و در جستوجوی پاسخی برای سوالاتش است. او هیچ دوستی در مدرسه ندارد و مدام از سوی بچههای دیگر مسخره میشود. وقتی آنا به ماهوارهای که در مدار پایینی زمین در حرکت است، دل میبندد، همهچیز تغییر میکند. گویی توجه ماهواره نیز به تنها انسانی که او را تماشا میکند جلب شده، یک دختر ظریف و شکننده که در اتاقش تنهاست.
بخشی از کتاب
همان هنگام بود که با او مواجه شدم.
نمیخواستم ملاقات با عشق اول و فوقالعادهام از طریق یک تلسکوپ باشد.
من فقط در جستجوی ماه بودم اما تنها چیزی که توی عدسی میکروسکوپ دیدم، نور آبیرنگ درحال جنبوجوشی بود که در برابر لنزهای نیمهمتمرکز تلسکوپ پخش میشد. جنبوجوشی که در محدودهی دید من داشت، بهقدری زیاد بود که باعث شد از جایم بپرم و چند قدم به عقب بردارم.
آنقدر نزدیک بود که به نظر نمیرسید یک ستاره باشد و آنقدر دور بود که قطعا یک هواپیما هم نمیتوانست باشد، چیزی که دیده بودم، یک ماهواره بود.
نمیخواستم ملاقات با عشق اول و فوقالعادهام از طریق یک تلسکوپ باشد.
من فقط در جستجوی ماه بودم اما تنها چیزی که توی عدسی میکروسکوپ دیدم، نور آبیرنگ درحال جنبوجوشی بود که در برابر لنزهای نیمهمتمرکز تلسکوپ پخش میشد. جنبوجوشی که در محدودهی دید من داشت، بهقدری زیاد بود که باعث شد از جایم بپرم و چند قدم به عقب بردارم.
آنقدر نزدیک بود که به نظر نمیرسید یک ستاره باشد و آنقدر دور بود که قطعا یک هواپیما هم نمیتوانست باشد، چیزی که دیده بودم، یک ماهواره بود.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر