نبرد نوابغ:چه کسی جهان را روشن کرد؟

(تاریخ برق رسانی،تاریخ مهندسی برق و روشنایی و نورپردازی ایالات متحده،سرگذشتنامه مخترعان ایالات متحده،مناسب بالای 14سال،برنده ی 3 جایزه بین المللی)
نویسنده: مایک وینچل
مترجم: آزاده حسنی
319,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 236
شابک 9786222740535
تاریخ ورود 1400/10/19
نوبت چاپ 6
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 192
قیمت پشت جلد 319,000 تومان
کد کالا 109917
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کتاب نبرد نوابغ (چه کسی جهان را روشن کرد؟) اثر مایک وینچل است به ترجمه‌ی آزاده حسنی و چاپ انتشارات پرتقال. کتاب پیش رو روایت و گزارشی واقعی از ماجرا و اتفاقاتی است که در دوره‌ای خاص از تاریخ که به‌عنوان عصر طلایی شناخته می‌شود و به اواخر قرن نوزدهم میلادی باز می‌گردد، رخ داده است. در این دوره دنیا شاهد نبردی تنگاتنگ میان دانشمندان و مخترعینی بود که هریک برای اینکه خود را به‌عنوان نفر اول مطرح سازند تلاش می‌کردند و از میان همه افرادی که در زمینه‌های گوناگون در حال رقابت بودند، توماس ادیسون، نیکولا تسلا و جورج وستینگ هاوس در زمینه‌ی الکتریسیته رقابتی سخت و نفس‌گیر داشتند. در آن زمان ادیسون سیستم جریان مستقیم الکتریسیته را به نام خود به ثبت رسانده بود و در جامعه به‌خوبی شناخته شده بود؛ این در حالی بود که تسلا و وستینگ هاوس در مرحله‌ی آزمایش سیستم جریان متناوب بودند و در حقیقت رو در روی ادیسون قرار داشتند. چیزی که نبرد میان این سه تن را پررنگ‌تر و پراهمیت‌تر می‌کرد، نیاز جهان به برق و سروکار‌داشتن همه‌چیز با آن بود، به‌گونه‌ای که اگر کسی در این رقابت پیروز می‌شد در حقیقت بر دنیا حکم می‌راند. این کتاب داستان سه دانشمند نام‌برده را شرح می‌دهد و از تلاش‌هایشان برای پیشرفت و پیشی‌گرفتن از دیگران سخن می‌گوید.
بخشی از کتاب
علی‌رغم اینکه تسلا دوره‌ی سختی را در زندگی‌اش می‌گذراند، موفق شد امتیاز اختراعی را ثبت کند که با استفاده از رابطه‌ی بین وجود گرما و فقدان آن، نیروی مغناطیسی به وجود می‌آورد یا این نیرو را از بین می‌برد. در دوره‌ی پر از ناامیدی که تسلا برای ادیسون کار می‌کرد، نکته‌ای را آموخت که باعث شد فکر ساخت این موتور به ذهنش برسد. همه در شرکت ادیسون الکتریک از ماجرای سال 1884 با خبر بودند. در آن سال، آزمایشی با استفاده از زغال‌سنگ برای تولید گرما و برق انجام شد که طی آن زغال سنگ بیش از حد گرم شد و نهایتا به تولید گازی انجامید که آتش گرفت و انفجار قدرتمند آن، پنجره‌های آزمایشگاه را ترکاند. تسلا با شنیدن روایت‌های مختلف این ماجرا، مجذوب جنبه‌ی علمی این سانحه شد. می‌دانست که گرما جاذبه‌ی مغناطیسی را از بین می‌برد و بالعکس، با خنک شدن، نیروی مغناطیسی دوباره برمی‌گردد و به محض تماس دوباره با گرما، محو می‌شود. پس به این نتیجه رسید که اگر این الگوی متناوب مهار و حفظ شود، حرکتی دائمی ایجاد می‌شود، و نتیجه‌ی نهایی یک موتور نسبتا کارآمد است. برای همین، در حال عرق ریختن و کندن گودال برای وسترن یونیون، موتور ترمومغناطیسی‌اش را اختراع و سپس امتیازش را به نام خود ثبت کرد. این اتفاق یادآور تولد معجزه‌گونه‌اش در آن طوفان شدید بود؛ ظاهرا خوبی و بدی همیشه برای تسلا در هم آمیخته بود. این مسئله درباره‌ی گودال کندنش هم صدق می‌کرد. تسلا درباره‌ی موتور ترمومغناطیسی به سرکارگرش توضیح داده بود و او هم به نوبه‌ی خود درباره‌ی این اختراع به سرپرست وسترن یونیون، آلفرد اس. براون، اطلاع داد. براون که قبلا در سر مقاله‌ی الکتریکال ریویو مطلبی راجع به تسلا خوانده بود تصمیم گرفت حتما با دانشمند نابغه‌ای ملاقات کند که با کندن گودال داشت نبوغش را تلف می‌کرد.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است