صبح به خیر هیولا
(نمونه پژوهی روان درمان گر و بیمار)
موجود
ناشر | نیماژ |
---|---|
مولف | کاترین گیلدینر |
مترجم | شقایق الکائی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 456 |
شابک | 9786003678453 |
تاریخ ورود | 1402/08/11 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 307 |
کد کالا | 127733 |
قیمت پشت جلد | 3,800,000﷼ |
قیمت برای شما
3,800,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
کتاب دربارهی چیست؟
کاترین گیلدینر، روانشناس بالینی در کتاب «صبحبهخیر هیولا» داستان پنج بیمار خود را بازگو میکند. پنج بیمار پریشانی که برای کمک نزد او میآیند تا مشکل زندگیشان را برایشان حل کند، اما متوجه میشوند که رنجهایشان ریشه در گذشتهای مدفون دارد، گذشتهای که تنها با گذر زمان آشکار خواهد شد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
صبح بهخیر هیولا دربارهی افرادیست که باید آنها را قهرمانهای روانشناسی دانست. درست است که آنها زخمهای نبرد عاطفی را بر تن دارند، اما آن را تاب آوردهاند. نویسنده در این کتاب تصمیم گرفته است بر کسانی که موفق شدهاند تمرکز کند. کسانی که مشکلات پیشزمینهای خود را بدون رویآوردن به اعتیاد یا بیماری روانی سهمگینی پشت سر گذاشتهاند. وظیفهی قهرمان بازگشت، تغییرشکلدادن و آموزاندن آموختههایش به ما مبتدیان است. بدینترتیب این کتاب شیوهای برای تحسین این پنج قهرمان فاتح و روایت سرگذشت وحشتناک اما ارزشمندشان است. هرکدام از آنها با "مینوتور" متفاوتی مواجه بودند، هرکدام سلاح متفاوتی داشتند و هرکدام از استراتژیهای نبرد متفاوتی استفاده میکردند.
از این کتاب چه میتوان آموخت؟
شاید در ابتدا این پنج نفر بسیار متفاوت بهنظر برسند اما وقتی لایههای اقتصادی و فرهنگی کنار رفت، بهطور چشمگیری نیازهای ناخودآگاه مشابهی داشتند؛ همهی آنها برای زندگی بهتر نیاز داشتند دوست داشته شوند.
چیزی که لائورا، پیتر، دنی، آلانا و مدلین به ما میآموزند این است که میتوانیم قهرمان باشیم. آنها نمونهی مجسم شعر تامس هاردی باعنوان "در تاریکی ۲" هستند: 《برای یافتن راهی به بهترینها، باید نگاهی سراسر به بدترینها بیندازیم.》
نویسندهی کتاب کیست؟
کاترین گیلدینر (زاده ۱۹۴۸) نویسنده و روانشناس بالینی آمریکایی-کانادایی است. گیلدینر در لویستون، نیویورک به دنیا آمد، بعدها در آبشار نیاگارا، نیویورک بزرگ شد و سالهای نوجوانی خود را در آمهرست نزدیک بوفالو گذراند. آخرین بخش زندگینامه گیلدینر دوران او را در کالج ترینیتی دانشگاه آکسفورد توصیف میکند که در سال ۱۹۶۸ شروع شد، جایی که او یکی از دو دانشجوی دختر (هر دو آمریکایی) بود که درحال تحصیل ادبیات بودند، و در آن برخورد فرهنگ آمریکایی و بریتانیایی قسمتهای جالب و سرگرمکننده …
کاترین گیلدینر، روانشناس بالینی در کتاب «صبحبهخیر هیولا» داستان پنج بیمار خود را بازگو میکند. پنج بیمار پریشانی که برای کمک نزد او میآیند تا مشکل زندگیشان را برایشان حل کند، اما متوجه میشوند که رنجهایشان ریشه در گذشتهای مدفون دارد، گذشتهای که تنها با گذر زمان آشکار خواهد شد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
صبح بهخیر هیولا دربارهی افرادیست که باید آنها را قهرمانهای روانشناسی دانست. درست است که آنها زخمهای نبرد عاطفی را بر تن دارند، اما آن را تاب آوردهاند. نویسنده در این کتاب تصمیم گرفته است بر کسانی که موفق شدهاند تمرکز کند. کسانی که مشکلات پیشزمینهای خود را بدون رویآوردن به اعتیاد یا بیماری روانی سهمگینی پشت سر گذاشتهاند. وظیفهی قهرمان بازگشت، تغییرشکلدادن و آموزاندن آموختههایش به ما مبتدیان است. بدینترتیب این کتاب شیوهای برای تحسین این پنج قهرمان فاتح و روایت سرگذشت وحشتناک اما ارزشمندشان است. هرکدام از آنها با "مینوتور" متفاوتی مواجه بودند، هرکدام سلاح متفاوتی داشتند و هرکدام از استراتژیهای نبرد متفاوتی استفاده میکردند.
از این کتاب چه میتوان آموخت؟
شاید در ابتدا این پنج نفر بسیار متفاوت بهنظر برسند اما وقتی لایههای اقتصادی و فرهنگی کنار رفت، بهطور چشمگیری نیازهای ناخودآگاه مشابهی داشتند؛ همهی آنها برای زندگی بهتر نیاز داشتند دوست داشته شوند.
چیزی که لائورا، پیتر، دنی، آلانا و مدلین به ما میآموزند این است که میتوانیم قهرمان باشیم. آنها نمونهی مجسم شعر تامس هاردی باعنوان "در تاریکی ۲" هستند: 《برای یافتن راهی به بهترینها، باید نگاهی سراسر به بدترینها بیندازیم.》
نویسندهی کتاب کیست؟
کاترین گیلدینر (زاده ۱۹۴۸) نویسنده و روانشناس بالینی آمریکایی-کانادایی است. گیلدینر در لویستون، نیویورک به دنیا آمد، بعدها در آبشار نیاگارا، نیویورک بزرگ شد و سالهای نوجوانی خود را در آمهرست نزدیک بوفالو گذراند. آخرین بخش زندگینامه گیلدینر دوران او را در کالج ترینیتی دانشگاه آکسفورد توصیف میکند که در سال ۱۹۶۸ شروع شد، جایی که او یکی از دو دانشجوی دختر (هر دو آمریکایی) بود که درحال تحصیل ادبیات بودند، و در آن برخورد فرهنگ آمریکایی و بریتانیایی قسمتهای جالب و سرگرمکننده …
بخشی از کتاب
خشم احساس نیست؛ نوعی دفاع است. زمانی که نمیتوانید احساسات حقیقی خود را بهخاطر دردناکبودن بیشازحدشان بشناسید، در مقابلشان با خشم میایستید.
تو دلبستگی رو با عشق اشتباه گرفتی. پیوند خانواده یک انتخاب نیست؛ لزوم زیستی است که برای بقا ضروریه. عشق یک انتخابه. وقتی به مرد بیکفایتی برخورد میکنی که به توجه تو نیاز داره بلافاصله به اون احساس نزدیکی میکنی، چون به این رفتار پیوند خوردی. نقشت یعنی مراقبت از مرد رو از ته دلت میخواستی، و بهخاطرش دوست داشته شدی. اما عشق زمانیه که متقابلا به هم اهمیت بدید. تو قراره ویژگیهای شخصیتی معشوقت رو تحسین کنی، نه اینکه ازش در مقابل تخریبهای دنیای واقعی محافظت کنی.
... این جنگیدن، باید خود جهنم بوده باشه، منظورم از بدو تولد جنگیدنت برای حفظ عقلانیت و زندگیته. تعجبی نداره که دچار رزمرنجوری شدی. تو بیشتر از هر قهرمان جنگی جنگیدی.
تو دلبستگی رو با عشق اشتباه گرفتی. پیوند خانواده یک انتخاب نیست؛ لزوم زیستی است که برای بقا ضروریه. عشق یک انتخابه. وقتی به مرد بیکفایتی برخورد میکنی که به توجه تو نیاز داره بلافاصله به اون احساس نزدیکی میکنی، چون به این رفتار پیوند خوردی. نقشت یعنی مراقبت از مرد رو از ته دلت میخواستی، و بهخاطرش دوست داشته شدی. اما عشق زمانیه که متقابلا به هم اهمیت بدید. تو قراره ویژگیهای شخصیتی معشوقت رو تحسین کنی، نه اینکه ازش در مقابل تخریبهای دنیای واقعی محافظت کنی.
... این جنگیدن، باید خود جهنم بوده باشه، منظورم از بدو تولد جنگیدنت برای حفظ عقلانیت و زندگیته. تعجبی نداره که دچار رزمرنجوری شدی. تو بیشتر از هر قهرمان جنگی جنگیدی.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر