تراژدی مکبث (ادبیات کلاسیک جهان)
(نمایشنامه انگلیسی،قرن 14م)
ناموجود
ناشر | علمی و فرهنگی |
---|---|
مولف | ویلیام شکسپیر |
مترجم | فرنگیس شادمان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 164 |
شابک | 9789644450174 |
تاریخ ورود | 1400/06/06 |
نوبت چاپ | 18 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 304 |
کد کالا | 106333 |
قیمت پشت جلد | 2,100,000﷼ |
این کالا اکنون قابل سفارش نیست
درباره کتاب
کتاب تراژدی مکبث اثر ویلیام شکسپیر است به ترجمه فرنگیس شادمان و چاپ انتشارات علمی و فرهنگی.
مکبث نمایشنامه ای نام آشنا و شناخته شده است که بر اساس قرائن و شواهد موجود، نگارش آن در دوره سوم نویسندگی شکسپیر که دوران پختگی و توانمندی بالای او در بیان افکار عمیق، خیالات و تصورات دقیق است، صورت گرفته است. کتاب پیش رو علاوه بر این که متن این نمایشنامه را در اختیار می گذارد مقدمه ای را به قلم دریک تراورسی در شرح و تفسیر آن ارائه می دهد.
“مکبث” یکی از محبوب ترین آثار نویسنده است که با ذوق ادبی و هنری نویسنده، وقایع تاریخی اسکاتلند را در بستری آمیخته با عناصر روحی و روانی، سحر و جادو، جنایت و شرارت و عطش قدرت به رشته تحریر درآورده و ماجرای سرداری دلیر و شجاع به نام مکبث را به تصویر می کشد که عملی شرورانه و غیر انسانی ناشی از وسوسه هایی که بر وجودش تحمیل می شود او را به دوزخی تمام عیار وارد می سازد.
کتاب حاضر متن اصلی نمایشنامه را همراه با ترجمه فارسی آن در خود جای داده است.
مکبث نمایشنامه ای نام آشنا و شناخته شده است که بر اساس قرائن و شواهد موجود، نگارش آن در دوره سوم نویسندگی شکسپیر که دوران پختگی و توانمندی بالای او در بیان افکار عمیق، خیالات و تصورات دقیق است، صورت گرفته است. کتاب پیش رو علاوه بر این که متن این نمایشنامه را در اختیار می گذارد مقدمه ای را به قلم دریک تراورسی در شرح و تفسیر آن ارائه می دهد.
“مکبث” یکی از محبوب ترین آثار نویسنده است که با ذوق ادبی و هنری نویسنده، وقایع تاریخی اسکاتلند را در بستری آمیخته با عناصر روحی و روانی، سحر و جادو، جنایت و شرارت و عطش قدرت به رشته تحریر درآورده و ماجرای سرداری دلیر و شجاع به نام مکبث را به تصویر می کشد که عملی شرورانه و غیر انسانی ناشی از وسوسه هایی که بر وجودش تحمیل می شود او را به دوزخی تمام عیار وارد می سازد.
کتاب حاضر متن اصلی نمایشنامه را همراه با ترجمه فارسی آن در خود جای داده است.
بخشی از کتاب
آیا حق ندارم، ای عجوزه هایی، که شمایید بی حیا و گستاخ؟
چگونه جرئت کردید که با مکبث در رمز و معما و در امور مرگ سر و کار داشته باشید و معامله کنید و من، خاتون همه طلسمات شما و طراح نهانی همه آفات، هرگز دعوت نشدم که عهده دار کار خود باشم یا شکوه و جلال فن خودمان را بنمایم؟ و آنچه بدتر است آنکه هرچه کرده اید فقط برای فرزندی بوده است بلهوس و کینه توز و غضبناک که مانند دیگران شما را برای مقاصد خود دوست می دارد نه به خاطر شما. اما اکنون جبران کنید، بروید و بامدادان مرا در کنار گودال آکرون ملاقات کنید. وی به آنجا خواهد آمد تا سرنوشت خود را بداند. شما ظرف های خود و افسون های خود و طلسمات خود و همه چیز دیگر را نیز مهیا کنید. مرا عزم هواست، امشب را به قصد کاری شوم و مصیب بار می گذرانم، کاری خطیر باید پیش از نیمروز انجام پذیرد. از گوشه ماه قطره ای بخارآلود آویخته است که خواص نهفته دارد، من آن را پیش از آنکه به زمین بیاید می گیرم و چون به تردستی ساحرانه تقطیر شود چنان ارواح جادویی برخواهد انگیخت که به قوت مکر و فریب خود او را به جانب هلاکش بکشانند. وی قضا و قدر را پست خواهد گرفت و مرگ را حقیر خواهد شمرد و امید او به چیزهایی خواهد بود برتر از عقل و فضیلت و ترس، و شما همه می دانید که اطمینان بیش از حد بزرگ ترین دشمن انسان فانی است.
(آهنگ موسیقی و آوازی به این مضمون: «بیا از آنجا بیا، بیا از آنجا بیا و غیره»… ابری پایین می آید.)
گوش کنید، مرا می خوانند، ببینید پری کوچک من بر قطعه ای ابر مه آلود نشسته در انتظار من است.
(بر مرکب ابر نشسته پرواز می کند.)
چگونه جرئت کردید که با مکبث در رمز و معما و در امور مرگ سر و کار داشته باشید و معامله کنید و من، خاتون همه طلسمات شما و طراح نهانی همه آفات، هرگز دعوت نشدم که عهده دار کار خود باشم یا شکوه و جلال فن خودمان را بنمایم؟ و آنچه بدتر است آنکه هرچه کرده اید فقط برای فرزندی بوده است بلهوس و کینه توز و غضبناک که مانند دیگران شما را برای مقاصد خود دوست می دارد نه به خاطر شما. اما اکنون جبران کنید، بروید و بامدادان مرا در کنار گودال آکرون ملاقات کنید. وی به آنجا خواهد آمد تا سرنوشت خود را بداند. شما ظرف های خود و افسون های خود و طلسمات خود و همه چیز دیگر را نیز مهیا کنید. مرا عزم هواست، امشب را به قصد کاری شوم و مصیب بار می گذرانم، کاری خطیر باید پیش از نیمروز انجام پذیرد. از گوشه ماه قطره ای بخارآلود آویخته است که خواص نهفته دارد، من آن را پیش از آنکه به زمین بیاید می گیرم و چون به تردستی ساحرانه تقطیر شود چنان ارواح جادویی برخواهد انگیخت که به قوت مکر و فریب خود او را به جانب هلاکش بکشانند. وی قضا و قدر را پست خواهد گرفت و مرگ را حقیر خواهد شمرد و امید او به چیزهایی خواهد بود برتر از عقل و فضیلت و ترس، و شما همه می دانید که اطمینان بیش از حد بزرگ ترین دشمن انسان فانی است.
(آهنگ موسیقی و آوازی به این مضمون: «بیا از آنجا بیا، بیا از آنجا بیا و غیره»… ابری پایین می آید.)
گوش کنید، مرا می خوانند، ببینید پری کوچک من بر قطعه ای ابر مه آلود نشسته در انتظار من است.
(بر مرکب ابر نشسته پرواز می کند.)
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر