از پشت شیشه ها (نمایش نامه)
(نمایشنامه فارسی،قرن 14)درباره کتاب
«از پشت شیشهها» یکی از نمایشنامههای موفق اکبر رادی است که در میانهی دههی چهل نوشته شده است. بهرام بیضایی که خود نمایشنامهنویسی بزرگ و از همنسلان رادی است، از این نمایشنامه بهعنوان یکی از کارهای محبوبش در کارنامهی او نام میبرد که دوست داشت روی صحنه ببرد...
رادی در این نمایشنامهنگاهی انتقادی به زندگی طیفی از روشنفکران طبقهی متوسط جامعهی ایرانی در آن روزگار دارد. کسانی که به خیال خود مشغول انجام کارهایی مهم هستند، اما در واقع بیشتر از عضوی منفعل و بلاتکلیف در جامعه نیستند. آنچه در این نمایشنامه بسیار مورد تاکید قرار دارد، مسئله اهمیت زمان است و رادی بهشکلی خلاقانه گذر زمان آن را در طول نمایشنامهای که در مکانی واحد میگذرد، به نمایش گذاشته است.
«از پشت شیشهها» شرحی است از ملال حاکم بر زندگی زوجی جوان که یکی نویسنده است و دیگری آموزگار. بامداد نویسندهای است که در تمام طول نمایش مشغول نوشتن است، او که علاقه ندارد کتابش پیش از کامل شدن توسط همسرش مریم خوانده شود؛ همهی عمرش را با نوشتن زندگینامهاش هدر میدهد! سرانجام زمانی آن را به پایان میرساند که دیگر همسرش میلی برای خواندن آن احساس نمیکند. این درحالی است خارج از زندگی مشترک آنها، همه چیز در حرکتی روبهجلوست.
آمدن و رفتن تنها میهمانان این خانه، آقا و خانم درخشان، زوجی با دغدغههای معمولی، بازتابدهندهی گذر زمانی است که جریان دارد. آقای درخشان کارمندیست که با احداث مرغداری در فکر افزودن به داراییهای خود است، خانم درخشان نیز مدیر مدرسهایست که مریم در آنجا بهعنوان معلم مشغول به کار است. برخلاف مریم و بامداد، آقا و خانم درخشان زوجی همراه و همعقیدهاند و البته از دید بامداد کسلکننده. اکبر رادی با اینکه از پرداختی رئالیستی برای نوشتن این نمایش بهره برده است؛ اما درعینحال هر یک از شخصیتهای نمایش را به نمادی بدل ساخته که گروهی از افراد جامعه را نمایندگی میکنند. نگاه رادی در این نمایشنامه مبتنی بر ادبیات متعهدی است که آن روزگار طرفداران زیادی داشت، بااینحال اگرچه چند دهه از نوشتهشدن آن میگذرد اما همچنان جذابیتهایش را حفظ کرده است.
رادی در این نمایشنامهنگاهی انتقادی به زندگی طیفی از روشنفکران طبقهی متوسط جامعهی ایرانی در آن روزگار دارد. کسانی که به خیال خود مشغول انجام کارهایی مهم هستند، اما در واقع بیشتر از عضوی منفعل و بلاتکلیف در جامعه نیستند. آنچه در این نمایشنامه بسیار مورد تاکید قرار دارد، مسئله اهمیت زمان است و رادی بهشکلی خلاقانه گذر زمان آن را در طول نمایشنامهای که در مکانی واحد میگذرد، به نمایش گذاشته است.
«از پشت شیشهها» شرحی است از ملال حاکم بر زندگی زوجی جوان که یکی نویسنده است و دیگری آموزگار. بامداد نویسندهای است که در تمام طول نمایش مشغول نوشتن است، او که علاقه ندارد کتابش پیش از کامل شدن توسط همسرش مریم خوانده شود؛ همهی عمرش را با نوشتن زندگینامهاش هدر میدهد! سرانجام زمانی آن را به پایان میرساند که دیگر همسرش میلی برای خواندن آن احساس نمیکند. این درحالی است خارج از زندگی مشترک آنها، همه چیز در حرکتی روبهجلوست.
آمدن و رفتن تنها میهمانان این خانه، آقا و خانم درخشان، زوجی با دغدغههای معمولی، بازتابدهندهی گذر زمانی است که جریان دارد. آقای درخشان کارمندیست که با احداث مرغداری در فکر افزودن به داراییهای خود است، خانم درخشان نیز مدیر مدرسهایست که مریم در آنجا بهعنوان معلم مشغول به کار است. برخلاف مریم و بامداد، آقا و خانم درخشان زوجی همراه و همعقیدهاند و البته از دید بامداد کسلکننده. اکبر رادی با اینکه از پرداختی رئالیستی برای نوشتن این نمایش بهره برده است؛ اما درعینحال هر یک از شخصیتهای نمایش را به نمادی بدل ساخته که گروهی از افراد جامعه را نمایندگی میکنند. نگاه رادی در این نمایشنامه مبتنی بر ادبیات متعهدی است که آن روزگار طرفداران زیادی داشت، بااینحال اگرچه چند دهه از نوشتهشدن آن میگذرد اما همچنان جذابیتهایش را حفظ کرده است.
بخشی از کتاب
مریم بامى جان، سلام.
بامداد سلام.
مریم گلاى قشنگیه، نه؟
بامداد (با نگاهى به گل.) کى اومدى؟
مریم یه کم دیر اومدم. (گلدان را جلوى چپ میز مىگذارد.) از مدرسه یهراست رفتم بیمارستان.
بامداد بیمارستان؟ مگه چى شده؟
مریم بالاخره با یه مکافاتى بچة خانم درخشانو دنیا آوردن؛ اونم با سزارین... اوه، آدم تو خونه یه نفسى مىکشه. وقتى اومدم صاف رفتم زیر دوش. اجازه مىدى اون گرامو خاموش کنم؟ (خاموش مىکند.) فرش که نباشه، صدا بدجورى تو آپارتمان مىپیچه. بیچاره پایینىها!
بامداد چه ملاحظههایى مىکنى!
مریم پریشب دیگه! از «مینى گُلف» که اومدیم، من گویا با کفش پاشنهبلند تو هال راه مىرفتم. فرداش جلوى سوپر، یکى از این زیرىها منو دید ـ اون خانمى که چشماشم یه کم پیچ داره ـ گفت: دیشب صداى پام بچهشونو از خواب پرونده. (مکث.) چه دودى پیچیده!
بامداد مىنشیند. مریم در سکوت گلهاى گلدان را درست مىکند.
مریم هر روز... با اتوبوساى دو طبقه و چهارراهها و چراغ قرمزا... باز خوبه این خونه یه دوش داره که آدم آبى رو خودش بریزه، کمى خستگى در کنه. نمىدونى کلاس چقدر مشکله!
بامداد دیگه چیزى به تابستون نمونده.
مریم آره... (شاد.) تابستون خیلى خوبه. حسابى استراحت مىکنیم. شبا میز مىذاریم و تو مهتابى شام مىخوریم. اونوقت من قشنگترین لباسامو مىپوشم و تِل سبز به سرم مىبندم؛ عالى مىشه، نه؟
بامداد اگه پشهها بذارن!
مریم (ناگهان از آن شور مىافتد.) این طرفا یه کوچهباغ باید باشه که شب پشهها رو پخش مىکنه توى خونهها. (مکث.) بامى... (بامداد سیگارش را در جاسیگارى خاموش مىکند.) امشب مىریم بیرون؟
بامداد ...
بامداد سلام.
مریم گلاى قشنگیه، نه؟
بامداد (با نگاهى به گل.) کى اومدى؟
مریم یه کم دیر اومدم. (گلدان را جلوى چپ میز مىگذارد.) از مدرسه یهراست رفتم بیمارستان.
بامداد بیمارستان؟ مگه چى شده؟
مریم بالاخره با یه مکافاتى بچة خانم درخشانو دنیا آوردن؛ اونم با سزارین... اوه، آدم تو خونه یه نفسى مىکشه. وقتى اومدم صاف رفتم زیر دوش. اجازه مىدى اون گرامو خاموش کنم؟ (خاموش مىکند.) فرش که نباشه، صدا بدجورى تو آپارتمان مىپیچه. بیچاره پایینىها!
بامداد چه ملاحظههایى مىکنى!
مریم پریشب دیگه! از «مینى گُلف» که اومدیم، من گویا با کفش پاشنهبلند تو هال راه مىرفتم. فرداش جلوى سوپر، یکى از این زیرىها منو دید ـ اون خانمى که چشماشم یه کم پیچ داره ـ گفت: دیشب صداى پام بچهشونو از خواب پرونده. (مکث.) چه دودى پیچیده!
بامداد مىنشیند. مریم در سکوت گلهاى گلدان را درست مىکند.
مریم هر روز... با اتوبوساى دو طبقه و چهارراهها و چراغ قرمزا... باز خوبه این خونه یه دوش داره که آدم آبى رو خودش بریزه، کمى خستگى در کنه. نمىدونى کلاس چقدر مشکله!
بامداد دیگه چیزى به تابستون نمونده.
مریم آره... (شاد.) تابستون خیلى خوبه. حسابى استراحت مىکنیم. شبا میز مىذاریم و تو مهتابى شام مىخوریم. اونوقت من قشنگترین لباسامو مىپوشم و تِل سبز به سرم مىبندم؛ عالى مىشه، نه؟
بامداد اگه پشهها بذارن!
مریم (ناگهان از آن شور مىافتد.) این طرفا یه کوچهباغ باید باشه که شب پشهها رو پخش مىکنه توى خونهها. (مکث.) بامى... (بامداد سیگارش را در جاسیگارى خاموش مىکند.) امشب مىریم بیرون؟
بامداد ...
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر