#
#
دسته بندی : رمان تاریخی

آخرین سفر شاه

(کتاب برگزیده سال1387)
نویسنده: ویلیام شوکراس
850,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 608
شابک 9789647390873
تاریخ ورود 1387/04/31
نوبت چاپ 25
سال چاپ 1403
تاریخ تجدید چاپ 14030812
وزن (گرم) 801
قیمت پشت جلد 850,000 تومان
کد کالا 4365
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«آخرین سفر شاه» اثر ویلیام شوکراس و ترجمه‌ی عبدالرضا هوشنگ مهدوی، در انتشارات ذهن‌آویز به چاپ رسیده است. «آخرین سفر شاه» روایتی پرتنش و مستند از وقایع پایانی زندگی محمدرضا، شاهِ پهلوی است. شوکراس، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای مطرح است که با استفاده از مصاحبه‌ها و مستندات مختلف، داستان فرار و تبعید شاه را شرح می‌دهد. او سعی کرده تا تصویری چندجانبه و بدون قضاوت از شخصیت شاه و شرایط پیچیده‌اش به مخاطب ارائه دهد و به تلاش‌های شاه برای یافتن کشورهایی که حاضر به پذیرش او بودند، نگاهی انتقادی و درعین‌حال همدلانه دارد. یکی از بخش‌های تأثیرگذار کتاب، توصیف رابطه‌ی شاه با مقامات امریکایی است. شوکراس با نگاهی انتقادی به سیاست‌های امریکا، به چالش‌ها و تردیدهایی که در پذیرش شاه وجود داشت، پرداخته است. او به‌ویژه به نقش کارتر و تأثیر بحران گروگان‌گیری سفارت امریکا در تهران اشاره می‌کند که باعث شد امریکا از پذیرش طولانی‌مدت شاه خودداری کند. از سوی دیگر، نویسنده نگاهی به احساسات و تفکرات شاه در این دوره دارد؛ ناامیدی، اندوه و شاید حتی پشیمانی‌های او از تصمیمات گذشته‌اش. «آخرین سفر شاه» کتابی است که هم نگاه‌های تحلیلی و هم لحظات احساسی و انسانی دارد. این اثر روایتی از یک شاهِ طردشده است که زمانی در اوج قدرت بود و در پایان زندگی، در گوشه‌ای از جهان درگذشت. شوکراس با بیانی روان و مستندات محکم، مخاطب را به دل ماجرایی می‌برد که اگرچه سیاسی است، اما عمیقا انسانی و احساسی هم هست.
بخشی از کتاب
یکی دیگر از تصاویر افشاکننده‌ی سقوط شاه را ریشارد کاپوشینسکی، نویسنده لهستانی، آفریده که شاه را کارگردان و تنها هنرپیشه یک فیلم تاریخی به نام «تمدن بزرگ» توصیف کرده است. هرکس دیگری ـ اعم از کشاورزان و کارگران و امرای ارتش و بازرگانان بیگانه و وزرای دارایی ـ فقط سیاهی لشکر بودند و مطیعانه از دستورهای شاه پیروی می‌کردند. ناگهان نمایشنامه به هم می‌خورد و در صحنه فیلمبرداری آشوب برپا می‌شود. پرچم سیاه شیعیان در صحنه پدیدار می‌شود و سیاهی لشکرها به قسمت بالایی صحنه حمله می‌کنند. «وزیران جامه‌دان‌هایشان را ... می‌بندند و می‌گریزند، زن‌ها ... ناپدید می‌شوند، پیشخدمت‌ها که گویی راه گم کرده‌اند در گوشه و کنار سرگردانند.» سیاهی‌لشکرها صحنه را اشغال می‌کنند و آنگاه کلیه سیم‌ها وکابل‌ها از تخت طاووس پر تلألؤ ... جدا می‌شود. «تلألؤ تخت شروع به کمرنگ شدن می‌کند و آن شخص کوچک‌تر و عادی‌تر می‌شود. سرانجام متصدیان برق کنار می‌روند و یک مرد سالخورده و لاغراندام، درواقع از نوع آقایانی که در فیلم‌ها یا در کافه‌ها یا صف اتوبوس با آنان برخورد می‌کنیم، از روی تخت بر می‌خیزد، گرد و خاکش را می‌تکاند، ... و راه فرودگاه را در پیش می‌گیرد.»
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است