دسته بندی : نمایشنامه

زندگی انسان و فرمانروای گرسنگان (دو نمایشنامه)

(نمایشنامه روسیه قرن 19)
مترجم: آبتین گلکار
196,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 206
شابک 9789643635961
تاریخ ورود 1395/02/04
نوبت چاپ 3
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 170
قیمت پشت جلد 196,000 تومان
کد کالا 48794
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
این کتاب شامل دو نمایشنامه‌ی زندگی انسان و فرمانروای گرسنگان به قلم لئانید نیکلایویچ آندری‌یف (۱۸۷۱-۱۹۱۹) نویسنده و نمایشنامه‌نویس روس است که به او لقب پدر اکسپرسیونیسم ادبیات روسی داده‌اند. مضمون اصلی نمایشنامه‌ی زندگی انسان در همان پیش‌درآمد آشکار می‌شود: ماجرای غمبار و ازلی و ابدی انسانِ اسیر در چنگ سرنوشت. فرد خاکستری‌پوشی به نام «او» که شخصیتی قراردادی و نماینده‌ی همه‌ی چیزهایی است که مانع آزادی انتخاب انسان می‌شوند، بر مدار زندگی انسان چارچوب می‌گذارد. هر پنچ صحنه‌ی نمایشنامه که پنج مرحله از زندگی انسان را از تولد تا مرگ، «از پایین به بالا، از بالا به پایین» به تصویر می‌کشند، نمایانگر همین فرضیه هستند. تأکید مستقیم اثر بر مراحل رویارویی انسان با «حتمیّات» است. در نمایشنامه‌ی فرمانروای گرسنگان شاهد انتقال آشکار و عیان حسّ نفرت، همراه با خشم‌، از بی‌عدالتی‌های اجتماعی هستیم. آندری‌یف که فرمانروای گرسنگان را بخشی از چرخه‌ی نمایشنامه‌های خود درباره‌ی زندگی بشریت می‌دانست، در گفت‌وگویی اظهار داشت که در این اثر می‌خواسته است «طغیان گرسنگان» را به تصویر بکشد، یعنی پایین‌ترین مرحله‌ی اعتراض اجتماعی.
بخشی از کتاب
فرمانروای گرسنگان: ناقوس را به صدا درآور! من هم تیره‌بختم. من هم می‌خواهم بمیرم. فرزندان بیچاره من، می‌خواستم پادشاهی قدرتمندان را برپا کنم، ولی تنها چیزی که به وجود آوردم پادشاهی قاتلان، ابلهان، و دروغگویان بود. من شاه نیستم، بلکه مباشری حقیرم، و تاجم، تاج عظیم و خونین من، بازیچه فرزندان آنان است. آنان را از میان بردار «زمان»، ناقوست را بنواز! زمان: تو اینها را قبلا هم گفته بودی، به دروغ. فرمانروای گرسنگان: آن موقع خودم هم تردید داشتم. زمان: و حالا؟ فرمانروای گرسنگان: به فرزندان من نگاه کن! از «مرگ» بپرس، او هرگز دروغ نمی‌گوید. آنان که تاکنون مطیع و فرمانبر بودند اکنون با خشم و نفرین و غریو انزجار از او استقبال می‌کنند! مرگ: بله، کمی بحث می‌کنند. فرمانروای گرسنگان: دستت را به من بده «مرگ» زمان: دارم باور می‌کنم. چقدر دلم می‌خواهد استراحت کنم، بمیرم!
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است