خود شیفتگی
(نقد و تفسیر خودشیفتگی)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | زیگموند فروید |
مترجم | زیبا تابان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 184 |
شابک | 9786222672652 |
تاریخ ورود | 1402/05/23 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 175 |
کد کالا | 125722 |
قیمت پشت جلد | 1,350,000﷼ |
قیمت برای شما
1,350,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
هر یک از عناوین این مجموعه با یکی از مقالات کلاسیک فروید شروع میشود و جستارهای جمعی از مدرسان برجسته روانکاوی با زمینههای مختلف نظری و جغرافیایی به دنبال آن آمده است. کتاب پیش رو مجموعه مقالاتی است حول یک مقاله از فروید با نام «خودشیفتگی». فروید پیش از نگارش مقدمهای بر خودشیفتگی درکی شهودی از مسائل مرتبط با خودشیفتگی داشت و حتی به سهم خود کوشید در این باره نظریه پردازی کند، ولی در این مقاله او نخستین بار پیامدهای گسترده این مفهوم را در روانکاوی مطرح کرد. مسلما میتوان این مقاله را بحق یکی از اولین نقطه عطفهای تفکر فروید تلقی کرد.
«خودشیفتگی» را همواره یکی از اساسیترین نوشتهها در تحقیقات نظریۀ روانکاوی دانستهاند، چراکه فروید در این مقاله به مسائل مهم و پیچیدهای پرداخته است. بسیاری از این مسائل امروزه نیز به اندازۀ زمان نگارش این اثر مطرحاست، درحالیکه برخی دیگر اهمیت سابق خود را از دست داده؛ بااینحال، دور از ذهن نیست که باور فروید به اینکه نوعی خودشیفتگی اولیه خاستگاه زندگی روانی است یکی از علل منازعات بنیادینی است که در روانکاوی روزگارمان شاهدشان هستیم. بهمنظور شناخت مقالۀ فروید، باید این اثر را بهدقت و با توجه به جزئیات خواند؛ حتی میتوان گفت این مقاله را باید کلمهبهکلمه خواند. همچنین، باید آن را در بافت تاریخی خود قرار داد و باید شرح مناسبی نهفقط از مؤلفههای نظری دخیل در آن، بلکه از مطالبات جهان آن روزگار که این اثر به قصد برآوردن آنها تدوین شده ارائه داد. کتاب پیش رو گامی در این راستا برمیدارد و امکان شناخت بهتر مقاله فروید را فراهم میآورد.
«خودشیفتگی» را همواره یکی از اساسیترین نوشتهها در تحقیقات نظریۀ روانکاوی دانستهاند، چراکه فروید در این مقاله به مسائل مهم و پیچیدهای پرداخته است. بسیاری از این مسائل امروزه نیز به اندازۀ زمان نگارش این اثر مطرحاست، درحالیکه برخی دیگر اهمیت سابق خود را از دست داده؛ بااینحال، دور از ذهن نیست که باور فروید به اینکه نوعی خودشیفتگی اولیه خاستگاه زندگی روانی است یکی از علل منازعات بنیادینی است که در روانکاوی روزگارمان شاهدشان هستیم. بهمنظور شناخت مقالۀ فروید، باید این اثر را بهدقت و با توجه به جزئیات خواند؛ حتی میتوان گفت این مقاله را باید کلمهبهکلمه خواند. همچنین، باید آن را در بافت تاریخی خود قرار داد و باید شرح مناسبی نهفقط از مؤلفههای نظری دخیل در آن، بلکه از مطالبات جهان آن روزگار که این اثر به قصد برآوردن آنها تدوین شده ارائه داد. کتاب پیش رو گامی در این راستا برمیدارد و امکان شناخت بهتر مقاله فروید را فراهم میآورد.
بخشی از کتاب
فروید اصطلاح «نارسیسیسم» (خودشیفتگی) را از دو تن وام گرفت: پاول نِکه، که در سال 1899 از آن برای توصیف انحرافی استفاده کرد که در آن فرد با بدن خود چون ابژهای جنسی برخورد میکند، و هَوْلاک اِلیس، که یک سال پیش از آن از این اصطلاح برای توصیف نگرش روانشناسانهای مشابه نگرش روانشناسانۀ شخصیت افسانهای نارسیسوس استفاده کرده بود (به معنای «شبهنارسیسوسی»). براساس طبقهبندیفروید در اولین رساله از سه رسالهاش از اقسام انحرافها، میتوان گفت خودشیفتگی مدنظر نکه انحرافی از حیث ابژۀ جنسی است.
براساس تجربیات بالینی، خودشیفتگی در بیماران دیگر نیز دیده میشوند؛ مثلا، همانطور که سَجِر اشاره کرده، در همجنسگرایان. عاقبت در سال 1911 اوتو رانک نتیجه گرفت که تخصیصهای خودشیفتهوار لیبیدو ممکن است جایگاهی در رشد جنسی بهنجار انسان داشته باشد. درنتیجه، دیگر خودشیفتگی صرفا نوعی انحراف نبود و به «مکمل لیبیدوی ایگویسمِ غریزۀ صیانت نفس» نیز تبدیل شد (فروید، 1914، 73_74). در این مرحله از بحث، بهتر است لحظهای به سراغ مقالۀ فراموششدۀ رانک برویم و در آن درنگی بکنیم. این مقاله بر اهمیت خودشیفتگی تأکید میکند و آن را پدیدهای بهنجار و گذاری اجتنابناپذیر از خودانگیزی جنسی به عشق ابژهمحورِ دوران نوجوانی میداند. پروندهای که رانک به آن اشاره میکند مربوط به زنی است که، بنا به روایت رانک، عشقش به بدن خود نهتنها به غرور زنانۀ معمولش شکل داده، بلکه پیوندی وثیق با تمایل همجنسگرای او دارد. رانک معتقد بود که خوددوستی در زنان نوجوان با حالتِ عاشقِ مادر بودن در دوران کودکی ارتباط دارد، حالتی که بعدا به همانندسازی با مادر و جستوجوی خویشتن در شریک همجنسگرای مؤنث تغییر شکل مییابد (همانطور که پیش از این دربارۀ مردان گفته شد). خیالپردازی دربارۀ بازگشت سرزندگی جوانی اینگونه متبلور میشود و این خیالپردازی در سالهای بعد نقشی مهم در ایدههای بعدی رانک دربارۀ همزاد چونان ایدهآل خودشیفته جاودانگی ایفا کرد.
براساس تجربیات بالینی، خودشیفتگی در بیماران دیگر نیز دیده میشوند؛ مثلا، همانطور که سَجِر اشاره کرده، در همجنسگرایان. عاقبت در سال 1911 اوتو رانک نتیجه گرفت که تخصیصهای خودشیفتهوار لیبیدو ممکن است جایگاهی در رشد جنسی بهنجار انسان داشته باشد. درنتیجه، دیگر خودشیفتگی صرفا نوعی انحراف نبود و به «مکمل لیبیدوی ایگویسمِ غریزۀ صیانت نفس» نیز تبدیل شد (فروید، 1914، 73_74). در این مرحله از بحث، بهتر است لحظهای به سراغ مقالۀ فراموششدۀ رانک برویم و در آن درنگی بکنیم. این مقاله بر اهمیت خودشیفتگی تأکید میکند و آن را پدیدهای بهنجار و گذاری اجتنابناپذیر از خودانگیزی جنسی به عشق ابژهمحورِ دوران نوجوانی میداند. پروندهای که رانک به آن اشاره میکند مربوط به زنی است که، بنا به روایت رانک، عشقش به بدن خود نهتنها به غرور زنانۀ معمولش شکل داده، بلکه پیوندی وثیق با تمایل همجنسگرای او دارد. رانک معتقد بود که خوددوستی در زنان نوجوان با حالتِ عاشقِ مادر بودن در دوران کودکی ارتباط دارد، حالتی که بعدا به همانندسازی با مادر و جستوجوی خویشتن در شریک همجنسگرای مؤنث تغییر شکل مییابد (همانطور که پیش از این دربارۀ مردان گفته شد). خیالپردازی دربارۀ بازگشت سرزندگی جوانی اینگونه متبلور میشود و این خیالپردازی در سالهای بعد نقشی مهم در ایدههای بعدی رانک دربارۀ همزاد چونان ایدهآل خودشیفته جاودانگی ایفا کرد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر