دسته بندی : رمان خارجی

مردی به نام اوه

(داستانهای سوئدی،قرن 21م،رتبه یک نیویورک تایمز،پرفروش ترین کتاب سال سوئد،از پرفروش های آمازون در سال 2016)
نویسنده: فردریک بکمن
399,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 376
شابک 9786007141779
تاریخ ورود 1396/09/19
نوبت چاپ 91
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 330
قیمت پشت جلد 399,000 تومان
کد کالا 61535
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کتاب مردی به نام اوه نوشته‌ی فردریک بکمن، درباره‌ی زندگی پیرمردِ عبوس و تنهایی است که به‌تازگی همسر خود را از دست داده است. او با مرگ همسرش کنار نیامده اما همسایه‌‌ی جدیدِ او با ورودش به داستان، نه‌تنها پیرمرد قصه را از افسردگی نجات می‌دهد بلکه شخصیتش را هم برای همیشه دگرگون می‌سازد. فردریک بکمن (Fredrik Backman) ماجرای زندگی پیرمرد 59 ساله‌ای به نام اُوِه را روایت می‌کند. اُوِه مردی است که سال‌ها براساس قوانین خود زندگی کرده است و همچنان به تمامی آن‌ها پایبند است اما در دنیای امروزه روال دنیا به‌گونه‌ی دیگری پیش می‌رود و اکنون تکنولوژی حرف اول را می‌زند. همین موضوع باعث می‌شود اُوِه نتواند شغل خود را حفظ کند و به بهانه‌ی سن زیاد او را بازنشسته می‌کنند. اُوِه شغل خود را دوست داشت و پس‌از مرگ همسرش تنها بهانه‌ی او برای ارتباط با دنیای بیرون بود اما دیگر آن بهانه را هم از دست داده است. در نهایت، اُوِه تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما درست زمانی که می‌خواهد خودکشی کند همسایه‌ی جدید او که پروانه نام دارد وارد داستان می‌شود. پروانه یک زن باردار ایرانی است که دو فرزند دیگر هم دارد. از همان ابتدای داستان میان پروانه و اُوِه دوستی عمیقی شکل می‌گیرد و تمام ماجراهای رمان دوست داشتنیِ مردی به نام اوه (A man called Ove) از همین دوستی آغاز می‌شود. اگر راستش را بخواهید مهم‌ترین دلیلی که باعث می‌شود شما این کتاب را بخوانید، شخصیت اصلی داستان یعنی همان اُوِه است. اُوِه پیرمردی عبوس و خشن است اما به‌مرور این خصوصیات اخلاقی در او تغییر می‌کند و او را به یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های داستانی تبدیل می‌کند. بکمن با قلم روانی که دارد به‌خوبی از پس نشان دادن تغییر و تحول شخصیت اُوِه برآمده است. از طرف دیگر، یکی از شخصیت‌های اصلی داستان، زنی ایرانی است و نشانه‌هایی از فرهنگ خودمان را در کتابی سوئدی می‌بینیم و همین موضوع برای بسیاری از خوانندگان ایرانی جذاب است. در سال 2016 فیلمی به نام اُوه با اقتباس از این کتاب ساخته شد.
بخشی از کتاب
پنج دقیقه به ساعت شش صبح بود که اُوِه و گربه برای اولین بار با هم روبه‌رو شدند. گربه درجا از اوه بدش آمد. اوه هم متقابلا همین احساس را نسبت به گربه داشت. اوه مثل همیشه ده دقیقه پیش‌تر بیدار شده بود. هیچوقت آدم‌هایی را که خواب می‌ماندند و بهانه می‌آوردند که «ساعت زنگ نزد» درک نمی‌کرد. اوه هرگز در زندگی‌اش از ساعت زنگ‌دار استفاده نکرده بود. درست یک ربع مانده به ساعت شش، بیدار می‌شد و از رختخواب بیرون می‌زد. در آن چهار دهه‌ای که در این خانه سکونت داشتند، اوه هر روز صبح قهوه‌جوش را روشن می‌کرد، توی دستگاه قهوه می‌ریخت، دقیقا همان مقدار قهوه که هر روز توی دستگاه می‌ریخت، بعد همراه همسرش یک فنجان قهوه می‌نوشید. برای هر فنجان یک پیمانه، و یک پیمانۀ اضافی برای قوری، همین و بس، نه کمتر و نه بیشتر. مردم دیگر عرضۀ چنین کاری را ندارند، عرضۀ دم کردن یک قهوۀ درست و درمان. همان‌طور که حالا دیگر کسی از پس نوشتن با خودکار برنمی‌آید، چون حالا همه کامپیوتر و اسپرسوساز دارند. و آخر و عاقبت دنیا چه می‌شود وقتی آدم‌ها نتوانند با خودکار بنویسند یا یک قوری قهوه دم کنند؟ در فاصله‌ای که قهوه‌اش عمل می‌آمد، کت‌وشلوار آبی نفتی‌اش را پوشید، دمپایی‌های چوبی‌اش را پا کرد و، مثل همۀ مردهای میانسالی که می‌دانند دنیا پشیزی نمی‌ارزد دست‌هایش را توی جیب فرو کرد. بعد بازرسی صبحگاهی‌اش را در محله آغاز کرد. درست مثل هر روز صبح. وقتی اوه از در خانه‌اش پا بیرون گذاشت، ردیف خانه‌های اطراف در سکوت و تاریکی به خواب رفته بود و هیچ جنبنده‌ای آن حوالی به چشم نمی‌خورد. اوه با خودش فکر کرد، می‌دانستم. در این خیابان هیچکس به خودش زحمت نمی‌دهد زودتر از معمول از خواب بیدار شود. این روزها، فقط کسانی در این محله زندگی می‌کردند که استخدام جایی نبودند و یا اصولا آدم‌های درست و حسابی‌ای نبودند.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است