دسته بندی : روانشناسی

برایت چه اتفاقی افتاد؟ (گفت و گویی درباره تروما،تاب آوری و التیام)

(درمان آسیب روانی،اختلال فشار روانی پس آسیبی)
مترجم: مریم خطیبی
280,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 272
شابک 9789786227047
تاریخ ورود 1400/09/22
نوبت چاپ 4
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 224
قیمت پشت جلد 280,000 تومان
کد کالا 109215
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
اپرا وینفری یکی از مشهورترین مجریان برنامه‌های تلویزیونی است که زندگی پرفرازونشیبی داشته است. او در کودکی با رنج‌ها و زخم‌هایی در زندگی‌اش مواجهه شده که به شکل تروما در روح و روانش باقیمانده است. موضوع این کتاب مواجهه و درمان تروماهایی است که در زندگی با آن مواجهه می‌شویم. تروما زخم‌هایی است که بر اثر اتفاقات ناگوار بر روح انسان ماندگار می‌شود و اثراث مخربی را در روان فرد به جای می‌گذارد. کتاب «برایت چه اتفاقی افتاد؟» گپ وگفت اپرا وینفری با دکتر بروس پری درباره‌ی تروما است. دکتر پری دارای مدرک دکتری و دکترای پزشکی، روان‌پزشک کودک و متخصص مغز و اعصاب، مدیر شبکه دنباله‌ی عصبی، ‏عضو ارشد آکادمی ترومای کودک‏ و استادیار روان‌پزشکی در دانشکده‌ی پزشکی نورث وسترن ‏در شیکاگو است. با آن که کتاب گفت‌وگو محور است، اما دارای انسجام و ساختار محکمی است و در هر فصل به یک موضوع در مورد تروما اشاره می‌شود. کتاب یک سوال اساسی (برایت چه اتفاقی افتاد؟) را مطرح می‌کند که عنوان کتاب هم از همین سوال سرچشمه گرفته است. هنگامی که یک شخص با تروما یا رنج روبه‌رو می‌شود، به جای آن که از او بپرسیم «مشکلت چیست؟» بهتر است از او بپرسیم «برایت چه اتفاقی افتاد؟». در جای‌جای کتاب در این باره صحبت شده است و از این سوال به‌عنوان یک راه‌حل درمانی یاد شده است. همه‌ی ما هنگامی که کتاب برایت چه اتفاقی افتاد را می‌خوانیم، متوجه می‌شویم که به‌نوعی، یک تروما یا یک رنج را با خود حمل می‌کنیم. در خلال گفت‌وگوی اپرا با دکتر بروس پری متوجه ‌می‌شویم که درد و رنج فقط برای ما نیست. اپرا وینفری صادقانه به رنج‌های دوران کودکی خود اشاره می‌کند و ما را با خود همراه می‌کند. ما او را در کنار خودمان می‌بینیم و حتی ممکن است به رنج‌های خودمان فکر کنیم. بنابراین گاهی باید کتاب را ببندید و پس از مدتی با انرژی بیشتر به کتاب بازگردید.
بخشی از کتاب
· «برایت چه اتفاقی افتاد؟» هم سؤال کلیدی برای درک افراد هم سؤال کلیدی برای درک مغز است. به عبارت دیگر، گذشته شخصی شما افرادی که در زندگی‌تان بوده‌اند یا مکان‌هایی که در آن‌ها حضور داشته‌اید بر رشد مغزتان تأثیر می‌گذارد. · مردم خیال می‌کنند فحش‌دادن جلو بچه‌ها اشکالی ندارد. آن‌ها فکر می‌کنند که می‌توانند در مقابل کودک خردسالشان خشونت نشان دهند و جنگ و دعوا راه بیندازند. من از صدها مادر شنیده‌ام: «خوب، وقتی بزرگ‌تر شد، پدر بدزبانش را ترک می‌کنم» تصورشان این است که کودکشان برای درک محیط خیلی کوچک است، درحالی‌که دقیقا برعکس است. · کودکان والدین خود را افراد جداگانه‌ای نمی‌بینند که کنار هم قرار گرفته‌اند. آن‌ها یک واحد والدین را در یک واحد خانوادگی می‌بینند. بنابراین، حتی اگر قرار باشد طلاق بهترین نتیجه برای خانواده داشته باشد، بچه‌ها احساس می‌کنند که تکه‌تکه شده‌اند. اگر یکی از والدین دیگر دسترس نباشد یا ناگهان و قبل از ایجاد حس اعتماد در کودک، وارد رابطه‌ای جدید شود، این امر بر مناطقی از مغز کودک که در شکل‌گیری عزت نفس او نقش دارد، تأثیر می‌گذارد. · وقتی پای رابطه‌ای جدید به میان می‌آید، دو اتفاق می‌افتد. اول این‌که کودک و حتی نوزاد، از خود می‌پرسد: «این آدم کیه و جریان چیه؟» و دوم این‌که احساس می‌کند که توجه پدر یا مادر از وی دور و به آن شخص معطوف شده است. می‌توانید ببینید که این امر تا چه حد آرامش را از کودک دور می‌کند حتی بدون این‌که هیچ پرخاش، دشمنی یا دشنامی در میان باشد.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است