دسته بندی : داستان نوجوان

پادشاه پریان 2 (پادشاه پلید)

(داستان های آمریکایی،قرن 21م)
نویسنده: هالی بلک
457,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 272
شابک 9782001012480
تاریخ ورود 1401/06/05
نوبت چاپ 6
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 249
قیمت پشت جلد 457,000 تومان
کد کالا 115882
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
جود یک فانی است، یک فانی که بعد از کشته‌شدن پدر و مادرش اکنون در سرزمین پریان زندگی می‌کند، میان هیولاهایی که از هر سو احاطه‌اش کرده‌اند. مدت‌هاست که وارث سرزمین پریان مشخص شده، اوک، برادر جود، کسی که دختر برای درامان‌ماندنش تلاش کرده تا از تاج و تخت موجودی پلید یعنی کاردن حفاظت کند و برای اینکه فرصت کودکی‌کردن را از دست ندهد، همراه با خواهر دوقلویش او را به قلمرو فانی رهسپار کرده است. کاردن دل در گرو جود دارد و هرچند این اوست که بر تخت نشسته اما همه‌چیز آن‌طور پیش می‌رود که دختر می‌خواهد. تحقیر جود و کارشکنی‌های کاردن که با وجود علاقه‌ی قلبی‌اش به دختر از آن‌ها دست نمی‌کشد از یک سو کار را برای دختر سخت کرده و از سوی دیگر وجود یک خائن که جان او و خانواده‌اش را تهدید می‌کند، شرایط را پیچیده‌تر کرده است. جود چاره‌ای جز قوی‌بودن ندارد، او باید برای حفظ جان خود و خانواده و همچنین تثبیت جایگاهش در سرزمین پریان تمام تلاش خود را به کار ببندد و با احساسات پیچیده‌ای که گریبانش را گرفته دست و پنجه نرم کند.
بخشی از کتاب
پریدخت با شنیدن سروصدای دعوا برمی‌گردد و می‌خندد، انگار از دیدن ماجراجویی پسرش خوشحال است. کاردن به زن نگاه می‌کند و می‌خندد. گوی کریستالی را دوباره توی کشو می‌گذارم. کی از این چیزها خوشش می‌آید؟ واقعا وحشتناک است. در هر حال خطرناک نیست. دلیلی ندارد آن را به جایی که بوده، بر نگردانم. من و بمب با هم توی اتاق می‌گردیم. وقتی خیال‌مان راحت می‌شود که اوضاع امن و امان است، با هم به طرف دری می‌رویم که یک جغد روی آن حکاکی شده و وارد اتاق خواب شاه می‌شویم. تخت خوابی مسقف و بزرگ در میان اتاق قرار گرفته که پرده‌های سبز دارد و روی آن نماد گرین برایر با نخی درخشان و طلایی، دوخته شده. روی تشکی که انگار با گل پر شده، ملحفه‌هایی از جنس ابریشم عنکبوت کشیده شده. بمب روی تخت می‌پرد و غلت می‌زند. رو به سقف می‌کند و می‌گوید: «یالا بیا مطمئن شیم این تخت برای شاه جدیدمون به اندازه کافی امن هست.» جلوی تعجبم را می‌گیرم و به حرفش گوش می‌کنم. وزنم روی تخت باعث می‌شود تشک پایین برود، عطر گل‌های رز تمام وجودم را فرا می‌گیرد. خوابیدن روی تشک شاه بزرگ الف هیم و تنفس در هوای عطرآگین شب‌هایش به‌شدت خواب‌آور است. بمب طوری دستانش را زیر سرش گذاشته که انگار اتفاق خاصی نیفتاده، اما من لحظه‌ای را به خاطر می‌آورم که شاه الدرد بزرگ، دستش را روی سرم کشید. هربار که این خاطره را مرور می‌کنم و حس می‌کنم او متوجه حضور من بوده، شادی و غرور در بند بند وجودم نفوذ می‌کند. با دراز کشیدن روی تختش احساس می‌کنم دارم پاهای کثیف رعیتی‌ام را با تاج و تخت او پاک می‌کنم. و خب، چرا نباید چنین کاری کنم؟
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است