#
#
دسته بندی : مدیریت

مدیر باش،رئیس! (با بهره گیری از صد حکایت برگزیده ازمتون کهن فارسی)

(داستان های اخلاقی و آموزنده فارسی)
نویسنده: ساعد باقری
272,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 304
شابک 9789643639709
تاریخ ورود 1402/03/07
نوبت چاپ 5
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 276
قیمت پشت جلد 272,000 تومان
کد کالا 122632
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
بروز انقلاب صنعتی و ظهور شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ در غرب و خاور دور و موفقیت‌های اقتصادی پی‌درپی آن‌ها، مدیران این سازمان‌ها را در مقامی قرار داد که جهانیان به دیده‌ی الگویی تمام و کمال به آن‌ها بنگرند و علمایی نیز پا به عرصه گذاشتند که با پردازش مدل‌هایی از رفتار و کردار این مدیران و نشر آن‌ها، دانش مدیریت را برخاسته از مغرب زمین جلوه دادند. بااین‌حال شهره‌ترین کتاب‌های مدیریت غربی و نام‌آورترین نگارندگان ـ از جمله پیتر دراکر، ناپلئون هیل، کنت بلانچارد، اشتفان کاوی و نام‌هایی ازاین‌دست که هرکدام به صفتی مانند پدر دانش مدیریت یا سرآمد علم روان‌شناسی شهره‌اند ـ را که از نظر می‌گذرانی، با تمام حِکَمی که در خود نهفته‌اند یا گفته‌اند، می‌بینی حکیمان بزرگ و متأله تاریخ ادبیات ایران، صدها سال پیش‌از این در اوج بلاغت و فصاحت، همان نکته را بر سینه‌ی تاریخ حک کرده‌اند. ازاین‌رو کتاب «مدیر باش، رئیس!» تلاش دارد نشان دهد دانش مدیریت ریشه در متون ارجمندی مانند گلستان، اسرارالتوحید، تاریخ بیهقی، فیه ما فیه یا شاهنامه و مثنوی کبیر و بوستان و دیوان خواجه یا صائب و کلیم و بیدل دارد.
بخشی از کتاب
شما وقتی خواسته‌ای کوچک یا بزرگ، با کسی کوچک یا بزرگ، در میان می‌نهید، وقتی که می‌شنوید: «انشاء الله»، چه احساسی پیدا می‌کنید؟ دلگرم و امیدوار می‌شوید که او همۀ تلاشش را به کار خواهد بست؟ یا پاک ناامید می‌شوید که او با گفتن این لفظ خواسته بگوید: «نمی‌شود.» یا «انجام نمی دهم»؟ اگر جزو گروه دومید، چندان خود را ملامت نکنید. متأسّفانه هستند کسانی که این لفظ مقدّس و مبارک را ـ که در زبان خدا و بزرگان دین و معرفت، طلایۀ امید به برآورده شدن حاجات و آرزوهاست ـ تبدیل کرده‌اند به وسیلۀ رفع مسئولیّت از خود! شاید آنها از قباحت آنچه می‌کنند، مطّلع نیستند، امّا لطفا شما خوانندۀ گرامی ـ مخصوصا اگر در زمرۀ مدیران و رؤسایید ـ وقتی قادر نیستید یا به هر دلیل نمی‌خواهید خواستۀ کسی را اجابت کنید، هرگز غفلتا هم این لفظ گرامی بر زبانتان نرود. «انشاءالله» متضمّن این معنی‌است که من همۀ اراده و قدرت خود را به کار می‌گیرم و اگر خدا بخواهد و ارادۀ او که بر همۀ عزم و اراده‌ها فایق است، ناهمسو نباشد، چنین و چنان خواهد شد. «انشاءالله» زبان اهل «تلاش و توکّل توأمان» است: «با توکّل، زانوی اشتر ببند.»
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است