دسته بندی : رمان خارجی

رودخانه ای در میان

(داستان های آفریقایی فرانسوی،قرن 21م)
149,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 200
شابک 9786227566697
تاریخ ورود 1402/05/03
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 200
قیمت پشت جلد 149,000 تومان
کد کالا 124670
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
نگوگی وا تیونگو نویسندۀ کنیایی متولد ۱۹۳۸ است که عمدۀ آثارش را به زبان انگلیسی نوشته است. در سال‌های اخیر از او در جایگاه یکی از برندگان احتمالی جایزۀ نوبل یاد شده و نامش در فهرست گمانه‌زنی‌ها به‌کرات ذکر شده است. رمان کوتاه «رودخانه‌ای در میان» از شاخص‌ترین آثار این نویسنده و یکی از آثار پرسروصدا در ادبیات معاصر آفریقاست. سفیدپوستان به پشت پرچین‌های روستاهای آن‌ها رسیده‌ و زندگی را برای بومیان تلخ کرده‌اند. همه چیز دستخوش تغییر شده و آینده‌ای غریب و ناآشنا در انتظار همه است. انگار نجات‌دهنده آمده، چشم آن‌ها را باز کرده و آن‌ها را بیدار کرده است. شیر خفته‌ی پشته‌ها هم از جا برخاسته و حالا زمان غرش است، لحظه‌ی سر دادن فریاد پیروزی. کودکان در حال یادگیری بودند. حالا صدای آن‌ها هم بلند شده است. صدای آن‌ها بیشتر از هر صدای دیگری شنیده می‌شود. « این کتاب خواننده خود را به سفری از ماتریکس استعماری به دنیای واقعی می‌برد و به ما نشان می‌دهد که زندگی با تمام پیچیدگی‌اش از الگوی سادۀ استعمار بازپس گرفته شده است. رمانی با قدرتی انکارناپذیر.»
بخشی از کتاب
دو تپه یا بهتر بگوییم دو پشته‌ی نه‌چندان مرتفع در کنار هم به‌صورت موازی امتداد دارند. یکی را کامنو و دیگری را ماکویو می‌نامند. در میان این دو پشته، به‌طور طبیعی، دره‌ای شکل گرفته است. اهالی منطقه آن دره را دره‌ی زندگی می‌نامند. در کف دره، رودخانه‌ای روان است. پشت این پشته‌ها، باز هم تپه‌های دیگری دیده می‌شوند و در عمق آن تپه‌ها هم، دره‌های زیاد بیشتری به چشم می‌خورند. انگار هیچ نقشه و طرحی برای آرایش این تپه‌ها، دره‌ها و رودخانه‌ها وجود نداشته است. پشته‌ها به شیرهای خفته‌ای می‌مانند که سال‌ها در خواب بوده و هرگز بیدار نشده‌اند. خواب شیرها شبیه خوابی ابدی و بدون بیداری است. گفتم در دره‌ی زندگی رودخانه‌ای پرآب روان است. اطراف رودخانه و روی دامنه‌ی تپه‌ها، پوشیده از بیشه و درخت است. اگر این بیشه‌ها و درخت‌ها آنجا نبودند، از روی بلندی تپه‌ها، گستره‌ی زیبای رودخانه قابل دیدن بود. اما با وجود آن‌همه مانع، رودخانه از آن بالا دیده نمی‌شود. اگر بخواهید رودخانه را ببینید، باید از دامنه فرود آیید، در کنار آب بایستید و به سطح آب رودخانه چشم بیندازید. اشکال این است که وقتی در پایین ایستاده‌اید، از آن زاویه، طول و گستره‌ی رودخانه قابل رؤیت نیست. رودخانه آرام و باوقار، بدون لحظه‌ای توقف، در حرکت است. انگار مار بزرگی در کف آن دره در حال خرامیدن است. رودخانه را هونیا می‌نامند. در زبان محلی، هونیا به‌معنای «شفا» است. عده‌ای آن را «احیاکننده» و «حیات‌بخش» معنا می‌کنند، یعنی چیزی شبیه به نوشدارو. رودخانه‌ی هونیا هرگز بی‌آب نبوده است. انگار اراده‌ای قوی سعی در پرآبی و ادامه‌ی حیات غرورآمیز این رودخانه دارد. شکوه هونیا هر نوع بی‌آبی، خشک‌سالی و تغییرات اقلیمی و آب‌وهوایی را به تمسخر می‌گیرد. هونیا نمادی از وقار و پایداری است؛ نه شتاب می‌کند و نه توقف را می‌شناسد. آهسته ولی پیوسته به حرکت خود ادامه می‌دهد. درست مانند خود زندگی. ساکنان آن منطقه از دیدن هونیا لذت می‌برند. زندگی خود را در حضور و حرکت آن معنا می‌کنند و خوشحالی و خوشبختی‌شان را هم در قطرات پاک آن می‌جویند.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است