دسته بندی : رمان ایرانی

زمان 00:00

(داستان های فارسی،قرن 14)
نویسنده: مدیا خجسته
950,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 854
شابک 9786229268209
تاریخ ورود 1402/02/06
نوبت چاپ 3
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 689
قیمت پشت جلد 950,000 تومان
کد کالا 121755
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
گلبهار، دخترِ روستاییِ با محبتی‌ست که مادربزرگ پیرش را، بزرگ‌ترین و ارزشمندترین دارایی زندگی‌اش می‌داند و خواسته‌ی او را خواسته‌ی خودش می‌شمارد. ننه‌جونی که جز دیدن دوباره‌ی نوه‌ی پسریِ طردشده و پرکینه‌اش اِرِن، آرزوی دیگری ندارد! به همین منظور هم تمام دلخوری و نفرتش از نوه‌ی ناخلف را کناری می‌گذارد و برای دیدار دوباره‌ی اِرِن و مادربزرگش، روانه‌ی شهر می‌شود. غافل از آنکه عبور از این کینه و عقده‌ی دیرینه، آن‌قدرها هم ساده و راحت نیست و همه‌چیز در یک شبِ بارانی و میانِ پیستِ موتورسواری، برای هردوی آن‌ها طوری رقم می‌خورد که رابطه‌ی بینشان دست‌خوشِ چالش‌های عجیب و خطرناک و البته پرکشش می‌شود!
بخشی از کتاب
به سمت موتورم می‌روم. کلاه اضافی را از روی صندلی برمی‌دارم و سمتش پرت می‌کنم. با زور کلاه سنگین را میان زمین و هوا می‌گیرد اما تعادلش به هم می‌خورد و چند قدم عقب می‌رود. با آن پیراهن گلدار بلند و چشمان متعجبش مستقیم نگاهم می‌کند. _قول دادی اگه کاری رو که خواستی، بکنم بیای دیدن ننه جون! همان‌طور که به انگشتان کوچکش که با تردید دور کلاه می‌فشارد نگاه می‌کنم، پوزخندی می‌زنم و سر کج می‌کنم: ــاوکی ولی تضمین نمی‌کنم هیچ اتفاقی واسه‌ت نیفته. اون‌وقت دیگه قول و قرارمونم بی‌ارزش می‌شه. شایدم تو جون سالم به در بردی و فقط من مُردم؛ که البته اون‌طوری زیادم بد نمی‌شه برات. می‌تونی به ننه جونت بگی نوه‌اش مُرد و قال قضیه رو بکَنی! با ترس جواب می‌دهد: ــ منظورت چیه؟! به موتورم اشاره می‌کنم: ــ دارم می‌گم به نفعته بی‌خیال شی و نخوای پشت من بشینی رو اون موتور. چون لحظه‌ای که حرکت کنیم؛ دیگه مسئولیت مرگ و زندگیت با من نیست!
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است