دیوانگان ثروت ساز:چگونه نترسیم و سوار قطار وحشت کارآفرینی شویم؟ (ثروتمندان خودساخته)

(موفقیت در کسب و کار،کارآفرینی،شرکت های اقتصادی جدید،مقدمه:محمدمهدی ربانی)
نویسنده: دارن هاردی
480,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 356
شابک 9786009777808
تاریخ ورود 1396/02/17
نوبت چاپ 44
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 340
قیمت پشت جلد 480,000 تومان
کد کالا 57201
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
این کتاب، آموزش راندن قطار وحشت کارآفرینی‌ست. که به ادعای نویسنده با کمک آن دستاوردهای زیر نصیبتان می‌شود: 1. قدرت بیشتری پیدا می‌کنید. به شدت اعتقاد دارم که حرف‌هایم را رُک بگویم. اولین چیزی که به‌عنوان یک کارآفرین باید بدانید، این است که باید از مسیر پیش رو و از خودتان چه انتظاری داشته باشید. رنگ و لعاب ظاهری را رها کنید. می‌خواهم مقابل ردشدن، جواب منفی‌شنیدن و شک داشتن، قدرت بیشتری پیدا کنید. به این موارد در طول راه برمی‌خورید و می‌خواهم مطمئن شوم می‌توانید از پس‌شان برآیید. 2. شما به‌خوبی برای مسیر مجهز می‌شوید. شاید کارآفرینی یک مسیر احساسی باشد؛ ولی در دنیای واقعی اتفاق می‌افتد. پس به مهارت‌های واقعی احتیاج دارید. از فروش گرفته تا رهبری و توانایی تولید. در یک دوره‌ی کوتاه یاد می‌گیرید چگونه کاری را تمام کنید. 3. اعتمادبه‌نفس بیشتری نسبت به قبل پیدا می‌کنید. همه، اولِ کار می‌ترسند. همه‌ی ما به خودمان شک داریم و همه‌مان در طول مسیر، زخم‌های زیادی می‌خوریم. همه این‌طور هستند. ولی همه از کسی کمک نمی‌گیرند. شما کمک می‌گیرید. شما بیش‌از آنچه تصور می‌کنید، توانایی دارید و وقتی کار من تمام شود، باورش خواهید کرد. بلیت را بگیرید. از در ورودی رد شوید، بروید داخل قطار و روی صندلی کناری من بنشینید. می‌خواهیم مسیر زندگی شما را طی کنیم.
بخشی از کتاب
راست‌اش را بخواهید همیشه عاشق کارهایی می‌شدم که خارج از چارچوب سنتی بود. نقشه‌های دیگری برای پیشرفت در زندگی‌ام کشیده بودم و کارکردن برای بقیه، جایی در این نقشه‌های من نداشت. ولی پدرم در کلِ زندگی‌ام داشت برای انجام این برنامه آماده‌ام می‌کرد و بالاخره با وجود روحیه‌ی سرکشی که داشتم، افتادم در راهی که او می‌خواست. در آن تابستان، آخرین چیزی که منتظرش بودم، چیزی غیرمنتظره بود. در یک بعد از ظهر گرم، یکی از دوستان خوب‌ام زنگ زد و پیشنهادی به‌شدت وسوسه‌انگیز داد: «برادرم فیلم کرایه کرده و مشتاق است ببیندش. به نظرش فیلم معرکه‌ایست. کل رفقا را دعوت کرده بیایند این فیلم را ببینیم. حتی پیتزا و یک بطری نوشیدنی هم سفارش داده.» نوشیدنی، پیتزا و یک فیلم معرکه؟ هجده سا‌ل‌ام بودم و این موضوع برای‌ام یک خوشی بزرگ محسوب می‌شد. به دوست‌ام گفتم روی من حساب کن. برای آن شب دوستانه، تیپ زدم و رفتم خانه‌ی دوست‌ام. همان‌طور که گفته بود، هم پیتزا تدارک دیده بود؛ هم نوشیدنی. ولی فیلم چه‌طور بود؟ به‌هیچ‌وجه آن چیزی نبود که انتظار داشتم. با این حال شگفت‌زده‌ام کرد و بیست دقیقه‌ای نمی‌توانستم چشم از آن بردارم. وقتی تمام شد، نگاهی انداختم به اتاق و دیدم که دوستان‌ام بدون هیچ احساسی زل زده‌اند به صفحه‌ی تلویزیون و مشخص بود آن‌ها هم توقع برنامه‌ی متفاوتی داشتند. ولی با اینکه به نظر می‌رسید آن فیلم هیچ تاثیری روی آن‌ها نگذاشته، من فکر کردم آن برنامه معرکه بوده! آن فیلم مربوط به شرکتی بود که پیشنهاد می‌کرد سیستم‌های فیلتراسیون آب خانگی را به‌صورت عمده بخرید و بعد، به قیمت خرده‌فروشی بفروشید و سود کنید. آن برنامه واقعا شانسی بود برای حضور در دنیای کسب‌وکار. با خودم فکر کردم، یک لحظه صبر کن. من که می‌توانم این کار را بکنم. دقیقا راستِ کارِ من بود. طرفداری از یک چیز با ارزش؟ سودکردن؟ مسوولیت‌پذیری؟ انجام‌دادن کار متفاوت؟
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است