#
#
دسته بندی : نمایشنامه

کمی کمتر بدزدین! (نمایشنامه)

(نمایشنامه ایتالیایی،قرن 20م)
نویسنده: داریو فو
130,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 192
شابک 9786222019907
تاریخ ورود 1401/03/10
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 211
قیمت پشت جلد 130,000 تومان
کد کالا 113626
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«کمی کمتر بدزدین!» یکی از آثار شاخص داریو فو شناخته می‌شود. نمایشنامه‌نویس نوبلیست ایتالیایی که حقیقتا مرد تئاتر بود و هنرمندی تمام‌عیار که علاوه‌بر نویسندگی و کارگردانی تئاتر، به طراحی صحنه و لباس، بازیگری و آهنگ‌سازی متن‌های نمایشی خود و نقاشی نیز می‌پرداخت؛ به همین خاطر از چهره‌های برجسته و تأثیرگذار تئاتر ایتالیا نیز بود. او در «کمی کمتر بدزدین!» ایده‌ای برگرفته از فساد نهادهای دولتی جامعه‌ی معاصر ایتالیا را به‌شکلی هنرمندانه به نمایشی انتقادی بدل ساخته که واقعیت نهفته در آن با بیانی سورئال و طنزی سیاه تاثیری فراموش‌ناشدنی بر خواننده می‌گذارد. درون‌مایه‌ی‌ «کمی کمتر بدزدین!» برای مخاطب فارسی‌زبان جذابیتی دوچندان دارد. معضلات مطرح در نمایش چنان ملموس جلوه می‌کند که گویی فساد سیستماتیک سازمان‌های اداری و دولتی پیرامون خودمان را بازتاب می‌دهد. این نمایش که داریو فو در آن به سبک کمدی دلارته نظر دارد، در انبار تابوت‌های شهرداری آغاز می‌شود. چند قبرکن با کنارهم‌گذاشتن تابوت‌ها، میز غذاخوری درست کرده‌اند و مشغول خوردن غذا و شوخی‌هستند. در همین میان برای اینکه سربه‌سر یکی از همکارانشان بگذارند، از طرح انتقال قبرستان و مرده‌هایش به منطقه‌ای دیگر سخن می‌گویند تا قبرستان به فضای سبز بدل شود. اما در ادامه‌ی نمایش مشخص می‌شود این شوخی احمقانه واقعا در قالب طرحی عمرانی توسط چند بسازوبفروش به شهرداری میلان ارائه شده است! ایده‌ی تبدیل قبرستان قدیمی شهر به یک پارک تفریحی و انتقال قبرستان به منطقه‌ای دور از شهر، بهانه‌ای می‌شود تا افراد فرصت‌طلب از این نقل‌وانتقال، به نفع خود سود ببرند. داریو فو نویسنده‌ای طناز، منتقدی جسور و اصلاح‌طلب بود. او در آثارش به بیان دردها بسنده نمی‌کند، بلکه می‌کوشد همچون تلنگری مخاطب را به تفکر وادارد تا چاره‌ای بیندیشد. از این منظر خود را هنرمندی سیاسی نمی‌دانست، بلکه سیاست را به چالش می‌کشید؛ به‌خصوص وقتی زمینه‌ای برای فساد فراهم می‌آورد.
بخشی از کتاب
قبرکن اول: بابا یواش... توش مُرده که نذاشته‌ن این‌طور محکم می‌کوبین زمین!... (صدا می‌زند) اِنه‌آ! (با لحن عادی دوباره ادامه می‌دهد) توش هرچی هست بریزین بیرون: توی این فاصله من می‌رم ببینم اِنه‌آ کجاست. از درون تابوت چند بطری آب، چند کیسه محتوی غذا، قابلمه و یک سفره‌ی رنگی بیرون می‌آورند و روی گاری دستی مخصوص حمل تابوت پهن می‌کنند. قبرکن دوم: با شمام... درسته که من تازه‌واردم و تازه ‌وارد این محیط شده‌م. ولی می‌خوام بپرسم: واقعا یه جای بهتر و قشنگ‌تر و شادتر از اینجا نبود برای غذا خوردن؟ قبرکن سوم: شادتر؟ حالا صبر کن... وقتی اِنه‌آ رو بشناسی، اون‌وقت بهت می‌گم شادتر یعنی چی! قبرکن چهارم: (با صدای بلند) اِنه‌آ!... اوناهاش... اون دیوونه اونجاست. داره به گل‌های آهنی آب می‌ده. برو صداش بزن بیاد! قبرکن اول از انتهای صحنه خارج می‌شود. قبرکن دوم: اونی که صداش می‌زنین یه زنه؟ قبرکن سوم: خب، آره. تنها زن قبرکن دنیا... ولی یه زن ویژه... حالا وقتی دیدیش متوجه می‌شی چقدر باحاله! قبرکن دوم: و اون‌وقت اسمش هم «اِنه‌آ»ست؟ قبرکن سوم: خب، آره. پدرش همیشه می‌گفت: «تموم اسامی که به «آ» ختم بشن، مؤنثن.» بنابراین «اِنه‌آ» هم نمی‌تونه اسم یه زن نباشه، طبق گفته‌ی پدرش. قبرکن دوم: اوه!... عجب استدلالی! چی شد که کارش به اینجا کشید و قبرکن شد؟ قبرکن چهارم: توی همین‌جا به دنیا اومده. قبرکن سوم: درواقع اولْ دخترِ یه قبرکنه و یا بهتره بگم پدرش نگهبان قبرستون بود و برای اینکه از غم‌وغصه خلاص بشه مثل خر مشروب می‌خورد و این عادت به دخترش هم سرایت کرده. قبرکن چهارم: باید ببینیش: هردوشون از صبح تا شب، بطری مشروب چسبیده به دهنشون... قبرکن سوم: بعدش پدر مُرد و دختر جای پدرشو گرفت و شد قبرکن... به‌اضافه‌ی بقیه‌ی کارهاش.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است