همه ی گل های پاریس
(داستانی آمریکایی،قرن 21م)
موجود
ناشر | دیدآور |
---|---|
مولف | سارا جیو |
مترجم | فروغ مهرزاد |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 370 |
شابک | 9786001041853 |
تاریخ ورود | 1400/11/09 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1400 |
وزن (گرم) | 371 |
کد کالا | 110515 |
قیمت پشت جلد | 1,100,000﷼ |
قیمت برای شما
1,100,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
کتاب حاضر از شرایط پرفرازونشیب پاریس و پیامدهای جنگ سخن میگوید. داستانهای کتاب به ظاهر مستقل هستند اما مولف بسیار هنرمندانه داستانها را یکی میکند و در بطن آنها به دنبال صلح و سعادت میگردد. شخصیت اصلی داستان کارولین نام دارد که طی حادثهی تصادف حافظهاش را از دست میدهد و اکنون به دنبال پیدا کردن هویت خویش است تا در مورد زندگی خود اطلاعات بیشتری کسب کند و حقیقت را دریابد. نویسنده از سوی دیگر داستان زن بیوهای به نام سلین را روایت میکند که به همراه دختر و پدرش در آپارتمانی زندگی میکنند. دوست دوران کودکی سلین به نام لوک از راه میرسد و عاشق او میشود، اما مادر لوک با این ازدواج مخالف است…
بخشی از کتاب
چشمهایم را باز میکنم و بریدهبریده نفس میکشم. برای لحظهای گیجام و نمیدانم کجا هستم، اما بعد متوجه میشوم: روی مبل اتاق نشیمنام هستم، در زیر پتویی. مینشینم، سرم را محکم میگیرم و به ساعت روی دیوار نگاه میکنم: 3:34 صبح. خاطرات شب گذشته با صدایی بلند به ذهنام میآید. ژان- پل. مارتینی. رستوران ژانتی. نگاه غمگین ویکتور. باید از حال رفته باشم. ژان- پل مرا به طبقهی بالا آورده؟ رضایتمندانه به خودم نگاه میکنم، میبینم که کاملا لباس به تن دارم، اما از این که امنیتام را به خطر انداخته بودم وحشت زدهام. قسم میخورم هرگز دوباره مارتینی ننوشم و گلویم را با سه لیوان آب در آشپزخانه تر کنم.
آهی میکشم و به سمت اتاق خوابم میروم تا لباسهایم را درآورم. تیشرتی بسیار بزرگ از کشو بالای کمد کشویی انتخاب میکنم که بویی شبیه به اسطوخودوس و… عطری که نمیتوانم به یاد بیاورم میدهد. آن را میپوشم و پیش از آن که کشو را ببندم، چیزی سبزرنگ توجهام را جلب میکند. دستام را دراز میکنم و پیراهن مردانهی به دقت تاشدهای را بیرون میکشم. آستین کوتاهی دارد، با طرح نخل محوشده، شبیه آنچه که مردی در تعطیلات در سواحل استوایی یا در تبلیغ آگهی تامی باهاما میپوشد. این مال چه کسی است و چرا من آن را در کمدم دارم؟
گویا از سمت آشپزخانه صدای تلفن میآید- خط ثابت تلفنی که من نمیدانستم دارم. تلفن زنگ میخورد و من طول راهرو را میدوم. ممکن است زنگ خطر آتش نشانی یا آژیر حملهی هوایی باشد، چون صدای گوش خراشش ستون فقراتم را به لرزه درمیآورد.
آهی میکشم و به سمت اتاق خوابم میروم تا لباسهایم را درآورم. تیشرتی بسیار بزرگ از کشو بالای کمد کشویی انتخاب میکنم که بویی شبیه به اسطوخودوس و… عطری که نمیتوانم به یاد بیاورم میدهد. آن را میپوشم و پیش از آن که کشو را ببندم، چیزی سبزرنگ توجهام را جلب میکند. دستام را دراز میکنم و پیراهن مردانهی به دقت تاشدهای را بیرون میکشم. آستین کوتاهی دارد، با طرح نخل محوشده، شبیه آنچه که مردی در تعطیلات در سواحل استوایی یا در تبلیغ آگهی تامی باهاما میپوشد. این مال چه کسی است و چرا من آن را در کمدم دارم؟
گویا از سمت آشپزخانه صدای تلفن میآید- خط ثابت تلفنی که من نمیدانستم دارم. تلفن زنگ میخورد و من طول راهرو را میدوم. ممکن است زنگ خطر آتش نشانی یا آژیر حملهی هوایی باشد، چون صدای گوش خراشش ستون فقراتم را به لرزه درمیآورد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر