پنج سطح وابستگی (خرد تلتک برای جهان امروز)
(راه و رسم زندگی،فلسفه تلتک)
موجود
ناشر | کلک آزادگان |
---|---|
مولف | دن میگل روییز |
مترجم | هنگامه آذرمی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 140 |
شابک | 9786007996430 |
تاریخ ورود | 1402/02/19 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 165 |
کد کالا | 122132 |
قیمت پشت جلد | 1,500,000﷼ |
قیمت برای شما
1,500,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
دُن میگل روییز پسر در کتاب حاضر، با بیانی ساده و صمیمی، از پیشینهی خانوادگی خود، کشمکشها و تردیدهایش در مورد خرد باستانی تلتک و سپس دگرگونی درونی خود سخن میگوید. این کتاب که سرچشمۀ خرد باستانی را در دل خود دارد، با سخنی از دُن میگل روییز پدر آغاز میشود و دیدی کلی دربارهی محتوای کتاب به خوانندگان میدهد. در ادامه نویسنده دست خواننده را از همان جایی که پدرش در «چهار پیمان» رها کرده بود میگیرد و همراه خود به شناخت سطوح وابستگی و دستیابی به خویشتن راستین میبرد. بیان گیرا، طرح مطالب به سادهترین و ملموسترین شکل ممکن و مثالهای واقعی از تجربیات شخصی نویسنده، خواننده را با خود همراه میسازد تا بتواند گوهری ناب از این کتاب ارزشمند برای خود به دست آورد.
«پنج سطح وابستگی» تابلوهای راهنمایی هستند که میتوان به کمک آنها، میزان وابستگی به عقاید خود و همچنین پذیرا بودن در برابر دیدگاهها و امکانات دیگر را سنجید. با افزایش سطح وابستگی، هویت شخص به دانستههای او وصل میشود. داستانسرایان که همان صدای افکار انسان هستند، دانش و دادههایی را که آدمی میبیند و درک میکند، تحریف و دستکاری میکنند. نویسنده باور دارد وقتی کسی موضوعی را چنان باور دارد که به واسطهی داستانها و تفسیرهای داستانسرایان درونش، خویشتن اصیل خود را از دست میدهد، اجازه داده عقاید و باورهای از پیش تعیین شده، برایش تصمیم بگیرند. با آگاه شدن از میزان این وابستگی، میتوان بار دیگر قدرت تصمیمگیری خود را بازیافت، در واقعیت جمعی و رؤیای سیاره مشارکت کرد و استعداد نهانی و بالقوۀ خود را تجربه نمود. با آگاه شدن از این پنج سطح که «تعصب»، «درونیسازی»، «هویت»، «اولویت» و «خویشتن راستین» هستند، میتوان سطوح ناسالم وابستگی را شناخت که چگونه آدمی را در سرگشتگیهای روانشناختی و روحی گرفتار میسازند. سرانجام نویسنده نوید میدهد که میتوان با پروراندن آگاهی و قطع وابستگیها، به آزادی حقیقی دست یافت و خویشتن واقعی و اصیل خود را کشف کرد.
«پنج سطح وابستگی» کتابی ضروری برای هر فرد در هر سن و هر موقعیتیست، چرا که دیدگاههای هر فرد واقعیت او را به وجود میآورند و خویشتن واقعی را زیستن، کاری مداوم و هرروزه است. همچنین از آنجا که هر فردی در هر برهه از زندگی ممکن است در سطحی متفاوت از وابستگی قرار داشته باشد، لازم است با مراجعهی پیوسته به آموزههای این کتاب خود را از قید وابستگیهای هر سطح و پیامدهای آن برهاند. همچنین انسانهای خردمندی که خویشتن اصیلشان را زندگی میکنند و به رؤیای شخصیشان دست یافتهاند نیز لازم است گهگاه با مراجعه به این کتاب، آموزههای خود را مستحکمتر سازند.
«پنج سطح وابستگی» تابلوهای راهنمایی هستند که میتوان به کمک آنها، میزان وابستگی به عقاید خود و همچنین پذیرا بودن در برابر دیدگاهها و امکانات دیگر را سنجید. با افزایش سطح وابستگی، هویت شخص به دانستههای او وصل میشود. داستانسرایان که همان صدای افکار انسان هستند، دانش و دادههایی را که آدمی میبیند و درک میکند، تحریف و دستکاری میکنند. نویسنده باور دارد وقتی کسی موضوعی را چنان باور دارد که به واسطهی داستانها و تفسیرهای داستانسرایان درونش، خویشتن اصیل خود را از دست میدهد، اجازه داده عقاید و باورهای از پیش تعیین شده، برایش تصمیم بگیرند. با آگاه شدن از میزان این وابستگی، میتوان بار دیگر قدرت تصمیمگیری خود را بازیافت، در واقعیت جمعی و رؤیای سیاره مشارکت کرد و استعداد نهانی و بالقوۀ خود را تجربه نمود. با آگاه شدن از این پنج سطح که «تعصب»، «درونیسازی»، «هویت»، «اولویت» و «خویشتن راستین» هستند، میتوان سطوح ناسالم وابستگی را شناخت که چگونه آدمی را در سرگشتگیهای روانشناختی و روحی گرفتار میسازند. سرانجام نویسنده نوید میدهد که میتوان با پروراندن آگاهی و قطع وابستگیها، به آزادی حقیقی دست یافت و خویشتن واقعی و اصیل خود را کشف کرد.
«پنج سطح وابستگی» کتابی ضروری برای هر فرد در هر سن و هر موقعیتیست، چرا که دیدگاههای هر فرد واقعیت او را به وجود میآورند و خویشتن واقعی را زیستن، کاری مداوم و هرروزه است. همچنین از آنجا که هر فردی در هر برهه از زندگی ممکن است در سطحی متفاوت از وابستگی قرار داشته باشد، لازم است با مراجعهی پیوسته به آموزههای این کتاب خود را از قید وابستگیهای هر سطح و پیامدهای آن برهاند. همچنین انسانهای خردمندی که خویشتن اصیلشان را زندگی میکنند و به رؤیای شخصیشان دست یافتهاند نیز لازم است گهگاه با مراجعه به این کتاب، آموزههای خود را مستحکمتر سازند.
بخشی از کتاب
از میان همهی باورها، مهمترین باوری که باید آن را کنار بگذاریم، وابستگی به این باور است که برای شاد بودن باید به تصویری از کمال دست یابیم. این باور فقط دربارهی ظاهر ما نیست، بلکه دربرگیرندهی شیوهی تفکر، فلسفهای که دنبال میکنیم، اهداف معنویمان وجایگاه ما در جامعه است. همهی اینها، شروطی هستند که ما برای پذیرش خودمان تعیین کردهایم. ما فکر میکنیم برای این که شایستهی عشق خودمان باشیم، باید به سطح انتظارهایی که برای خودمان تعیین کردهایم، برسیم. در حالی که باید بفهمیم این انتظارها، انتظارهای سرشت حقیقی ما نیست، بلکه انتظارهای قراردادیمان است.
شگفتانگیز است که اغلب درست لحظهای که فرصت دیدن حقیقتمان را مییابیم، همان زمانی که با بازتاب خود - چه در آینه، چه در جهان بیرون - روبهرو میشویم، داستانسرایان ما با بلندترین صدا شروع به سخن گفتن میکنند. افراد بسیاری، از جمله خودم را میشناسم که به دلیل صدای گوشخراش خودداوریهایمان حاضر نیستیم در آینه به خود نگاه کنیم. برای بسیاری از آدمها، چه نوجوان و چه بزرگسال، زیستن در یک توهم، امکانپذیر نیست.
البته به سادگی میتوانیم رسانهها، فرهنگ یا جامعهیمان را برای حفظ تصاویری که از ما انتظار دارند، مقصر بدانیم. ما با سیل تصاویر تبلیغاتی و کلیشهای قهرمانان، دوشیزگان زیباروی درخطرافتاده، ورزشکاران حرفهای، نمونههای بیقواره و همچنین نمونههایی از آن چه نباید باشیم، روبهرو هستیم. با این حال، در عمیقترین سطح، نمیتوان هیچ کس را سرزنش کرد، زیرا تبلیغات نیز مانند خودداوری، تا وقتی با پیامشان توافق نکنیم، هیچ قدرتی بر ما ندارند. فقط در صورتی که به میل خودمان به این تصاویر و تحریفها بچسبیم، شادیمان را به خطر میاندازیم.
لازم نیست خودمان را به خاطر این خودداوریها سرزنش کنیم. فقط کافیست از خودداوریهایی که از دوران خردسالی، طی فرایند اهلی شدن در زندگی ما گسترانده شدهاند، آگاه شویم. وقتی از خودداوریهایمان آگاه شویم، میتوانیم انتخاب کنیم از الگوی تنبیه و پاداشی که بر ما تحمیل شده است، فراتر برویم تا آزادیمان را پس بگیریم و سرانجام به جایگاه پذیرش خود برسیم.
ما یک انتخاب داریم. ... این قدرت ماست.
شگفتانگیز است که اغلب درست لحظهای که فرصت دیدن حقیقتمان را مییابیم، همان زمانی که با بازتاب خود - چه در آینه، چه در جهان بیرون - روبهرو میشویم، داستانسرایان ما با بلندترین صدا شروع به سخن گفتن میکنند. افراد بسیاری، از جمله خودم را میشناسم که به دلیل صدای گوشخراش خودداوریهایمان حاضر نیستیم در آینه به خود نگاه کنیم. برای بسیاری از آدمها، چه نوجوان و چه بزرگسال، زیستن در یک توهم، امکانپذیر نیست.
البته به سادگی میتوانیم رسانهها، فرهنگ یا جامعهیمان را برای حفظ تصاویری که از ما انتظار دارند، مقصر بدانیم. ما با سیل تصاویر تبلیغاتی و کلیشهای قهرمانان، دوشیزگان زیباروی درخطرافتاده، ورزشکاران حرفهای، نمونههای بیقواره و همچنین نمونههایی از آن چه نباید باشیم، روبهرو هستیم. با این حال، در عمیقترین سطح، نمیتوان هیچ کس را سرزنش کرد، زیرا تبلیغات نیز مانند خودداوری، تا وقتی با پیامشان توافق نکنیم، هیچ قدرتی بر ما ندارند. فقط در صورتی که به میل خودمان به این تصاویر و تحریفها بچسبیم، شادیمان را به خطر میاندازیم.
لازم نیست خودمان را به خاطر این خودداوریها سرزنش کنیم. فقط کافیست از خودداوریهایی که از دوران خردسالی، طی فرایند اهلی شدن در زندگی ما گسترانده شدهاند، آگاه شویم. وقتی از خودداوریهایمان آگاه شویم، میتوانیم انتخاب کنیم از الگوی تنبیه و پاداشی که بر ما تحمیل شده است، فراتر برویم تا آزادیمان را پس بگیریم و سرانجام به جایگاه پذیرش خود برسیم.
ما یک انتخاب داریم. ... این قدرت ماست.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر