دسته بندی : نمایشنامه

پسر خانواده وینزلو (دیوار چهارم 6،نمایش نامه)

(نمایشنامه انگلیسی،قرن 20م)
نویسنده: ترنس راتیگان
مترجم: فائزه صادقی
52,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 164
شابک 9786222019846
تاریخ ورود 1400/12/22
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1400
وزن (گرم) 156
قیمت پشت جلد 52,000 تومان
کد کالا 112061
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
ترنس راتیگان ۱۰ ژوئن سال ۱۹۱۱، در سات کنزینگتون، لندن به دنیا آمد. اجدادش پروتستان و ایرلندی بودند. او برادر بزرگ‌تری به نام برایان داشت. ترنس و برایان نوه‌های سِر ویلیام هنری راتیگان، حقوق‌دان، بودند که بعدها به پارلمان انگلستان پیوست. ترنس راتیگان نمایشنامه‌نویس انگلیسی است که نمایشنامه‌هایش در دو ژانر کمدی و درام از موفقیت زیادی برخوردار شدند. از آثار او می‌توان به پسر خانواده‌ی وینزلو ، اسکندر مقدونی، انتخاب و میز شماره هفت اشاره کرد. از او حدود سی نمایشنامه و بیست فیلمنامه باقی مانده است. برخی از نمایشنامه‌های او در زمان حیاتش و با همکاری خودش به فیلمنامه تبدیل شد. پسر خانواده‌ی وینزلو، اثر تحسین‌شده‌ی ترنس راتیگان، نمایشنامه‌نویس نامدار انگلیسی ا‌ست که در سال ۱۹۴۶ به رشته‌ی تحریر درآمد. این نمایشنامه برگرفته از رویدادی واقعی‌ است که برای یک دانش‌آموز افسری به نام جورج آرچر شی در سال ۱۹۰۸ اتفاق افتاد. پسر خانواده‌ی وینزلو داستان نبرد پدری بر سر اعاده‌ی حیثیت پسر نوجوان خویش است که از سوی مقامات کالج نیروی دریایی سلطنتی به دزدیدن یک حواله‌ی پستی به مبلغی ناچیز متهم و از آن کالج اخراج شد. نبرد این پدر برای پسر نوجوانش بهای گزافی دارد که هر یک از اعضای خانواده، به نوبه‌ی خویش، ناگزیر به پرداخت آن هستند.
بخشی از کتاب
گریس: (با خشمی ناگهانی) کاش می‌تونستم در این مورد سر عقل بیام. (به رونی اشاره می‌کند.) خیلی خوشحاله، یه مدرسه‌ی خوب می‌ره و درسش هم خیلی خوبه. اگه نرفته بودی واسه عالم و آدم جار بزنی، لازم نبود هیچکی اصلاً از جریان آزبورن خبردار بشه. با این وضع، حالا هر اتفاقی که بیفته، بقیه‌ی عمرش می‌شه همون پسره‌ی پرونده‌ی وینزلو، همون پسره که اون حواله‌ی پستی رو دزدیده بود. آرتور: (با ترش‌رویی) همون پسره که اون حواله‌ی پستی رو ندزدیده بود. گریس: (خسته) فرقش چیه؟ وقتی چند میلیون آدم راجع بهش حرف می‌زنن یا براش شایعه‌درست می‌کنن، اینکه دزدیده یا ندزدیده اصلاً اهمیتی نداره. پسر خونواده‌ی وینزلو بودن براش کافیه. می‌گی حاضری همه چی رو فدای رونی کنی، اما وقتی بزرگ شد واسه این فداکاری‌ات ازت تشکر نمی‌کنه، آرتور، حتی اگه زندگی‌ات رو به‌پاش بریزی که توی روزنامه‌ها اعلام کنی بی‌گناهه. می‌خوام بدونم واسه چی؟ صد بار از تو و کیت خواستم بهم بگین، اما هیچ‌وقت نمی‌گین. واسه چی، آرتور؟ آرتور با درد و سختی از جایش بلند می‌شود و به‌سمت گریس می‌رود. آرتور:‌(آرام) واسه عدالت، گریس. گریس: خیلی شرافتمندانه به نظر می‌آد. مطمئنی این‌طوره؟ مطمئنی فقط واسه حفظ غرور و یه خودستایی معمولی نیست یا از سرِ یه سماجت محض و بی‌منطق؟
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است