دسته بندی : روانشناسی

روان شناسی ملال (شرح بی حوصلگی های انسان)

مترجم: مریم حیدری
240,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 232
شابک 9786226840682
تاریخ ورود 1400/11/25
نوبت چاپ 5
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 233
قیمت پشت جلد 240,000 تومان
کد کالا 111045
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
ما به‌عنوان انسان برای شکوفاشدن و رهایی از احساس بطالت و بی‌حوصلگی، نیاز مبرم به برقراری رابطه‌ای خودمختار و نتیجه‌بخش با جهان پیرامون خود داریم. مشغولیت، درگیری ذهنی، بیان تمایلات و به‌کاربردن مهارت‌ها و استعدادهایمان از نیازهای اساسی ما هستند که در صورت برطرف‌نشدن ملال را به‌دنبال می‌آورند. ملال نشان‌‌دهنده‌ی یکی از ابعاد مهم انسان‌بودن است: نیاز مبرم ما به مشغولیت با دنیای پیرامونمان. براساس عقیده‌ی نویسندگان کتاب «روان‌شناسی ملال»، ملال برای ما بد نیست، بلکه عملکرد نامناسب ما و عدم‌توجه به راهنمایی‌های آن است که تعبیری ناخوشایند از آن برای ما به‌دنبال می‌آورد. وقتی دچار ملال می‌شویم، مغز به ما می‌گوید که هرآنچه انجام می‌دهید بی‌فایده است، ما نمی‌توانیم نیاز اساسی روانی خود را برای مشارکت و اثرگذاری رفع کنیم. دانکرت و ایستوود استدلال می‌کنند که چنان‌چه به شیوه‌ای صحیح عمل نماییم، ملال می‌تواند تاثیری معکوس به‌دنبال بیاورد و انگیزه‌ای برای تغییر مدنظر و مورد نیاز ما ایجاد کند. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که یک رویکرد منطبق با ملال به ما کمک می‌کند تا از آثار مخرب آن جلوگیری کنیم و با یادآوری آن برای آگاهی و مشارکت، به زندگی کامل‌تری سوق یابیم. اثر حاضر با ترکیب یافته‌های علمی و مشاهدات روزمره، تلاش دارد به توضیح تجربه‌ای بپردازد که غفلت ما را از موقعیتی که می‌تواند چیزهای زیادی برای یادگیری در خود داشته باشد، نشان بدهد. ملال برای کمک به ما تکامل یافته است؛ هم‌اکنون وقت آن است که به ملال فرصت دهیم.
بخشی از کتاب
ملال عبارت است از احساس ناخوشـایند خواسـتن، امـا ناتوانـی درمشـارکت و انجـام دادن یک عمل رضایت‌بخـش. ملال را وقتـی احسـاس می‌کنیـم کـه می‌خواهیم ظرفیـت ذهنیمان را بـه‌کار بگیریم، امـا قـادر بـه ایـن کار نیسـتیم و ذهنمـان بدون اسـتفاده رها می‌شـود. اینکه مـا هیجاناتمان را حـس می‌کنیـم موضوعـی کاملا پذیرفته‌شـده اسـت، امـا اغلـب توجـه نمی‌کنیـم کـه افکارمـان را نیـزحـس می‌کنیـم. در واقـع همین مطلب اسـت کـه در این کتـاب راجع‌به آن صحبـت می‌کنیـم. قضیـه ایـن نیسـت کـه درباره چـه موضوعی فکـر می‌کنیم، بلکه مسـئله چگونگـی فکـرکـردن ماسـت، حس مثبت ناشـی ازدرک آسـان یک مطلـب را درهنگام مطالعـه درنظـر بگیریـد یـا احسـاس قـرارگرفتـن در مـرز حـل کـردن یـک معمـا را، یـا حس جـذب شـدن درکاری کـه باعـث می‌شـود از خوشـی متوجـه گـذر زمان نشـویم. درمقایسـه وقتـی کـه مجبوریـم دسـت بـه تقلای ذهنی بزنیـم، همه امور برای‌مان اسـف‌بار می‌شـود. ما اولیـن کسـانی نیسـتیم کـه ملال را بـه‌عنوان احساسـی درمورد فکرکـردن تعریف می‌کنیم؛ ایـن ایـده ریشـه دراظهـارات تئـودور وایتـز دارد کـه معتقـد بـود ملال ناشـی ازگسسـت جریـان فکـر اسـت. اخیرا جین همیلتون و همکارانش اعلام کردند که ملال حاصل عمل پردازش اطلاعات «شناختی» هنگام توجه است.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است