خالکوب آشویتس
(داستان های نیوزلندی،قرن 21م)
موجود
ناشر | چترنگ |
---|---|
مولف | هدر موریس |
مترجم | فرشته شایان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 271 |
شابک | 9786226220361 |
تاریخ ورود | 1399/02/30 |
نوبت چاپ | 8 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 242 |
کد کالا | 90454 |
قیمت پشت جلد | 2,000,000﷼ |
قیمت برای شما
2,000,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
خالکوب آشویتس روایتی است واقعی از زبان لالی سوکولوف اهل اسلواکی که در دوران جنگ جهانی دوم به اردوگاه کار اجباری آشویتس فرستاده و چندی بعد به عنوان خالکوب آنجا مشغول به کار میشود. او با استفاده از موقعیتش جان بسیاری را نجات میدهد. تجربیات لالی و ماجرای عاشقانهاش با دختری به نام گیتا، که او شمارهاش را بر ساعدش خالکوبی کرده، روایتی خواندنی را پدید آورده که صحت آن با اسناد و مدارک مختلف تأیید شده است. هدر موریس، نویسندهی داستان، اعتقاد دارد: «خالکوب آشویتس داستان دو انسان معمولی است که در زمانی منحصربهفرد زیسته و نهتنها آزادی بلکه احترام، نام و هویتشان نیز از آنها گرفته شده است.» روایت، زیبایی دوچندان خود را مدیون این است که در صحبتهای لالی، زندانی شمارهی 32407، هیچ شکافی میان حافظه و تاریخ وجود ندارد.
خالکوب آشویتس را فرشته شایان به فارسی برگردانده و انتشارات چترنگ آن را در 271 صفحه منتشر کرده است.
خالکوب آشویتس را فرشته شایان به فارسی برگردانده و انتشارات چترنگ آن را در 271 صفحه منتشر کرده است.
بخشی از کتاب
لالی در حال رد شدن از محوطه و رفتن به سمت اردوگاه زنان است که صدای هواپیمایی را میشنود. به بالا نگاه میکند و هواپیمای کوچکی را میبیند که در ارتفاع پایین، بر فراز محوطه، پرواز میکند و دور میزند و بر میگردد. ارتفاع هواپیما اینقدر کم است که لالی میتواند نشان نیروی هوایی ایالات متحده را روی آن ببیند.
یکی از زندانیها فریاد میزند : آمریکاییهان! آمریکاییها اینجان.
همه بالا را نگاه میکنند. چند نفری بالا و پایین میپرند و دستهایشان را در هوا تکان میدهند. لالی به برجهای اطراف محوطه نگاه میکند و متوجه میشود که نگهبانها گوش به زنگاند و اسلحههایشان را به طرف زنان و مردانی که در محوطه هیاهو به پا کردهاند نشانه رفتهاند. بعضی از زندانیها دست تکان میدهند تا توجه خلبان را به خود جلب کنند، بعضی دیگر هم به کورههای جسدسوزی اشاره میکنند و فریاد میزنند: اونجا را بمباران کنین، اونجا را بمباران کنین.
یکی از زندانیها فریاد میزند : آمریکاییهان! آمریکاییها اینجان.
همه بالا را نگاه میکنند. چند نفری بالا و پایین میپرند و دستهایشان را در هوا تکان میدهند. لالی به برجهای اطراف محوطه نگاه میکند و متوجه میشود که نگهبانها گوش به زنگاند و اسلحههایشان را به طرف زنان و مردانی که در محوطه هیاهو به پا کردهاند نشانه رفتهاند. بعضی از زندانیها دست تکان میدهند تا توجه خلبان را به خود جلب کنند، بعضی دیگر هم به کورههای جسدسوزی اشاره میکنند و فریاد میزنند: اونجا را بمباران کنین، اونجا را بمباران کنین.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر