#
#
دسته بندی : زندگینامه

زندگی تولستوی

(سرگذشتنامه لئو تولستوی،1828-1910م)
نویسنده: رومن رولان
235,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 262
شابک 9789643515591
تاریخ ورود 1388/08/06
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1401
وزن (گرم) 250
قیمت پشت جلد 235,000 تومان
کد کالا 19963
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
تاتیانا سوخوتین تولستوی، فرزند تولستویِ بزرگ، درباره‌ی کتاب پیش رو این‌گونه با نویسنده سخن گفته است: کتاب زندگی تولستوی شما را خواندم؛ باید بگویم که آن را اثری دیدم پرارج، و در زمینه‌ی خود بی‌مانند. والاترین تمجیدی که می‏‌توانم از آن کنم این است که بگویم به‏‌یقین پدرم نه‌‏تنها از درک گسترده و فهم درخشان آثارش، بلکه هستی و وجودش عمیقا شاد شده است. چه‌بسا با خواندن کتاب شما گریسته‌ام. از اینکه مردی گوشه‌گیر، سردوگرم‌‏چشیده، والانژاد، مهذب، با سرشتی متفاوت با آنچه که پدرم داشته است، توانسته باشد این چنین به‏‌نیکی او را دریابد، وجودم را از شادی و سپاس‌گزاری و رقت سرشار می‌سازد. نکته‏‌های شما بسیار بجا برگزیده شده‌اند. افسوس می‏‌خورم که در بیان احساس خود به زبان فرانسه بسیار ناتوانم، و قادر نیستم آنچه را که در دل دارم بر زبان آورم… . کتاب خود را، که در آن یادداشت‏‌هایی نوشته‌ام، برایتان می‏‌فرستم، شاید در چاپ بعدی برای شما مفید واقع شود. خواهش دارم وقتی که به آن نیاز نداشتید، آن را به من برگردانید. آقای محترم، یک بار دیگر ابراز حق‏شناسی ژرف مرا بپذیرید.
بخشی از کتاب
این نکته را در نوشته‏های منتقدان گران‏قدر خوانده‌ام که تولستوی اندیشه‏های رفیع خویش را به نویسندگان رمانتیک ما مدیون است: به ژوژسان، به ویکتور هوگو. بی‌اینکه درباره‌ی عدم احتمال نفوذی که ژوژسان بر تولستوی داشته، که او آن را نمی‏توانست بر خود هموار کند بحث کنیم، و بی‌اینکه نفوذ واقعی را که ژ. ژ. روسو و استاندال بر او داشته‌اند، انکار کنیم، بسیار بی‌انصافی است که عظمت تولستوی و قدرت افسونگری‌اش را بر ما، به اندیشه‏هایش حمل کنیم. حلقه‌ی اندیشه‏ها، که جولانگاه هنر است، بسیار محدود است. قدرت هنر به اندیشه‏ها وابسته نیست، بلکه به چگونگی ابراز و افادۀ آن‏ها از سوی نویسنده به چگونگی ادای خاص او، به مهر و نشانه‌ای که بر آن‏ها می‏نهد و به رایحۀ زندگی‌اش وابسته است. اندیشه‏های تولستوی خواه عاریتی بوده باشد و خواه نباشد _ بعد به آن اشاره خواهیم کرد _ هیچ‌گاه آوایی همانند او هنوز در فضای اروپا طنین نیفکنده بود. آن‌گاه که این موسیقی جان را، که زمانی دراز چشم به‌راه آن بودیم و بدان نیازمند، می‏شنیدیم، چگونه لرزۀ هیجانی که ما را در بر می‌گرفت، به‌گونه‌ای دیگر به وصف می‌آمد؟ در احساس ما پسند زمان هیچ نقشی نداشت.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است