پندراگن (کتاب دوم:فار شهر گمشده)

بابی پندراگون ۱۴ساله مانند پسرهای دیگر هم‌سالش نیست. دایی بابی مسافر است و چنان‌که بابی آموخته معنای آن این است که دایی پرس در طی سفرهایی که می‌رود، هرجا با مشکل وسیع و دامنه‌داری برخورد کند، مسئولیت حل آن را بر عهده دارد. ماموریتش نجات کهکشان‌ها از هرگونه شر و پلیدی است. اکنون او بابی را نیز همراه با خود به این سفرها می‌برد. بابی هنوز از اولین تجربه‌ی پرماجرایش در دندران برنگشته خود را در قلمرو کلرال می‌یابد. در کره‌ی پهناوری که سراسر آن را آب فراگرفته است. کلرال در آستانه‌ی فاجعه‌ای در ابعاد وسیع قرار دارد. دوستان بابی با مطالعه‌ی روزنگاشت‌هایی که او برایشان می‌فرستد فهمیده‌اند که شهروندان درمانده‌ی شهرهای شناوری که در معرض خطرند، در آستانه‌ی جنگ با یکدیگرند. اکنون آیا بابی، ستاره‌ی تیم بسکتبال مدرسه که به‌طور کلی پسر خوب و شایسته‌ای است، می‌تواند به این مردم کمک کند که از شر مهاجمان رهایی یابند، و آیا می‌تواند سرزمین افسانه‌ای گم‌شده فار را بیابد که احتمالا تنها راه نجات کلرال در آن نهفته است؟