وردست زنبوردار:نخستین ماجرای شرلوک هولمز و مری راسل (ادبیات پلیسی11)
(داستان های آمریکایی،قرن 20م)
ناموجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | لاوری آر.کینگ |
مترجم | زهرا باختری |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 438 |
شابک | 9786001199561 |
تاریخ ورود | 1401/04/06 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 477 |
کد کالا | 114531 |
قیمت پشت جلد | 1,550,000﷼ |
این کالا اکنون قابل سفارش نیست
درباره کتاب
اگر از علاقهمندان رمانهای کارآگاهی بهخصوص شرلوک هولمز هستید، «وردست زنبوردار» را از دست ندهید! لاروی آرکینک (نویسنده رمان) جوایز فراوانی در زمینهی رمان پلیسی به دست آورده است که نشان از تواناییهای او دارد. بهخصوص در زندهکردن خلاقانهی یکی از شمایلهای کلاسیک این ژانر، برای نوشتن اثری که در عین نوآوری طرفداران کلاسیک شرلوک هولمز را نیز راضی کند.
در «وردست زنبوردار» به جای دکتر واتسون، دختر جوانی به نام مری راسل، دستیار هولمز است که روایت داستان را نیز برعهده دارد. دختری نوجوان و جسور که در پانزدهسالگی با کارآگاه مشهوری روبهرو میشود؛ آن هم زمانیکه هولمز به سن بازنشستگی رسیده و جایی خلوت در منطقه ساکس مشغول مطالعه روی زنبورهای عسل است! آشنایی میان هولمز و این دختر باهوش به یک رابطهی استاد و شاگردی بدل میشود، چراکه او شیفتهی کارآگاهیست و در این زمینه بسیار با استعداد است.
لاروی آرکینگ کوشیده وانمود کند که هولمز، سوای شمایلی که آرتور کنان دویل از او ساخته، واقعا وجود داشته است و تصویر واقعی او نیز همین چیزی است که مری راسل در روایتهای خودش ترسیم کرده است. تمام ماجراهای پانزدهگانه هولمز و مری راسل حاصل تنظیم یادداشتهای واقعی این دختر است که در سالهای پیری برای نویسنده ارسال شده!
مری راسل برخلاف دکتر واتسون دستیاری است که در رویارویی با شخصیت منفی داستان و بهدامانداختن او، چیزی از استادش کم ندارد و استنتاجهای هولمز او را چندان شگفتزده نمیکند؛ اما کنار هم قرارگرفتن این دو شخصیت، موقعیتهایی را پیش میکشد که خوانندگان را شگفتزده میکند. «وردست زنبوردار» نامزد جایزهی بهترین رمان پلیسی (آگاتا) شده و توسط انجمن کتابخانههای آمریکا، بهعنوان کتابی برجسته برای مخاطبان بزرگسال انتخاب شده است.
در «وردست زنبوردار» به جای دکتر واتسون، دختر جوانی به نام مری راسل، دستیار هولمز است که روایت داستان را نیز برعهده دارد. دختری نوجوان و جسور که در پانزدهسالگی با کارآگاه مشهوری روبهرو میشود؛ آن هم زمانیکه هولمز به سن بازنشستگی رسیده و جایی خلوت در منطقه ساکس مشغول مطالعه روی زنبورهای عسل است! آشنایی میان هولمز و این دختر باهوش به یک رابطهی استاد و شاگردی بدل میشود، چراکه او شیفتهی کارآگاهیست و در این زمینه بسیار با استعداد است.
لاروی آرکینگ کوشیده وانمود کند که هولمز، سوای شمایلی که آرتور کنان دویل از او ساخته، واقعا وجود داشته است و تصویر واقعی او نیز همین چیزی است که مری راسل در روایتهای خودش ترسیم کرده است. تمام ماجراهای پانزدهگانه هولمز و مری راسل حاصل تنظیم یادداشتهای واقعی این دختر است که در سالهای پیری برای نویسنده ارسال شده!
مری راسل برخلاف دکتر واتسون دستیاری است که در رویارویی با شخصیت منفی داستان و بهدامانداختن او، چیزی از استادش کم ندارد و استنتاجهای هولمز او را چندان شگفتزده نمیکند؛ اما کنار هم قرارگرفتن این دو شخصیت، موقعیتهایی را پیش میکشد که خوانندگان را شگفتزده میکند. «وردست زنبوردار» نامزد جایزهی بهترین رمان پلیسی (آگاتا) شده و توسط انجمن کتابخانههای آمریکا، بهعنوان کتابی برجسته برای مخاطبان بزرگسال انتخاب شده است.
بخشی از کتاب
خوانندهی عزیز،
ازآنجاکه من و این قرن هر دو با هم به اوایل دههی نهم نزدیک میشویم، مجبورم اعتراف کنم که پیری اصلا حالت دلخواهی نیست. البته، مشکلات جسمی چاشنی متفاوتی به زندگی میدهد، اما آزاردهندهترین مشکل من این است که گذشتهام که بهشدت در نظرم واقعی است کمکم دارد از دید اطرافیانم محو میشود و به تاریخ میپیوندد. جنگ جهانی اول تنزل پیدا کرده به یک مشت آواز قدیمی و عکسهای قرمزقهوهای که گهگاه قدرتمند مینمایند اما بیاندازه دورند؛ در آن جنگ مرگ هست اما خون نیست. دههی بیست تبدیل شده به کاریکاتور، لباسهایی که میپوشیدیم حالا در موزهاند و آنهایی که از میان ما اوایل این قرن لعنتی را به یاد میآورند رو به زوالاند. خاطرات ما نیز با ما دفن میشوند.
به خاطر نمیآورم کی اولین بار متوجه شدم شرلوک هولمز واقعی، که من خیلی خوب میشناختمش، برای بقیهی آدمهای دنیا فقط ساخته و پرداختهی تخیل قوی یک پزشک بیکار بود. فقط یادم است که فهمیدن این موضوع چقدر عمیقا ناراحتم کرد و چطور خودآگاهیام اندکی ضعیف شد و از همگسست، انگار من هم در حال تغییر ماهیت بودم و شخصیت داستانی هولمز به من هم سرایت کرده بود. شوخطبعیام مرا نیشگون گرفت و به خودم آورد، اما احساس خیلی عجیبی را در آن مدت تجربه کردم.
اکنون، این پروسه کامل شده است: داستانهای واتسون، که شخصیت جذابی را که هر دوی ما میشناسیم اندکی مجسم میکرد، زنده شدهاند و موجود زندهی شرلوک هولمز غیر واقعی و خیالی و داستانی شده است.
جالب است و حالا زنان و مردان منتظر رمانهای واقعی دربارهی هولمزند که او را در موقعیتهای عجیبوغریب و مختلف قرار دهد و واژههایی محال در دهان او بگذارد و این موجود افسانهای را باز هم مبهمتر کند.
البته حتی از اینکه بفهمم خاطرات من هم در زمرهی داستان قرار گرفته و خودم هم به سرزمین خواب و خیال تبعید شدهام متعجب نمیشوم. کنایهی لذتبخشی است.
ازآنجاکه من و این قرن هر دو با هم به اوایل دههی نهم نزدیک میشویم، مجبورم اعتراف کنم که پیری اصلا حالت دلخواهی نیست. البته، مشکلات جسمی چاشنی متفاوتی به زندگی میدهد، اما آزاردهندهترین مشکل من این است که گذشتهام که بهشدت در نظرم واقعی است کمکم دارد از دید اطرافیانم محو میشود و به تاریخ میپیوندد. جنگ جهانی اول تنزل پیدا کرده به یک مشت آواز قدیمی و عکسهای قرمزقهوهای که گهگاه قدرتمند مینمایند اما بیاندازه دورند؛ در آن جنگ مرگ هست اما خون نیست. دههی بیست تبدیل شده به کاریکاتور، لباسهایی که میپوشیدیم حالا در موزهاند و آنهایی که از میان ما اوایل این قرن لعنتی را به یاد میآورند رو به زوالاند. خاطرات ما نیز با ما دفن میشوند.
به خاطر نمیآورم کی اولین بار متوجه شدم شرلوک هولمز واقعی، که من خیلی خوب میشناختمش، برای بقیهی آدمهای دنیا فقط ساخته و پرداختهی تخیل قوی یک پزشک بیکار بود. فقط یادم است که فهمیدن این موضوع چقدر عمیقا ناراحتم کرد و چطور خودآگاهیام اندکی ضعیف شد و از همگسست، انگار من هم در حال تغییر ماهیت بودم و شخصیت داستانی هولمز به من هم سرایت کرده بود. شوخطبعیام مرا نیشگون گرفت و به خودم آورد، اما احساس خیلی عجیبی را در آن مدت تجربه کردم.
اکنون، این پروسه کامل شده است: داستانهای واتسون، که شخصیت جذابی را که هر دوی ما میشناسیم اندکی مجسم میکرد، زنده شدهاند و موجود زندهی شرلوک هولمز غیر واقعی و خیالی و داستانی شده است.
جالب است و حالا زنان و مردان منتظر رمانهای واقعی دربارهی هولمزند که او را در موقعیتهای عجیبوغریب و مختلف قرار دهد و واژههایی محال در دهان او بگذارد و این موجود افسانهای را باز هم مبهمتر کند.
البته حتی از اینکه بفهمم خاطرات من هم در زمرهی داستان قرار گرفته و خودم هم به سرزمین خواب و خیال تبعید شدهام متعجب نمیشوم. کنایهی لذتبخشی است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر