صورتک
(داستان های فارسی،قرن 14)
موجود
ناشر | سخن |
---|---|
مولف | الهه محمدی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 824 |
شابک | 9786222600808 |
تاریخ ورود | 1401/03/17 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 772 |
کد کالا | 113844 |
قیمت پشت جلد | 4,000,000﷼ |
قیمت برای شما
4,000,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
علی، جوان خودساختهای است که بهدلیل گذشتهی سختش، کینهی پدر و مادر و ناپدریاش را به دل دارد و از نوجوانی مشغول به کار در گلفروشی بوده و بار زندگی خواهرش را هم به دوش میکشد؛ او فرصتی برای خودش و عاشقشدن ندارد. تا اینکه دختری به نام شمیم وارد زندگیاش میشود و عشقی در وجودش شکل میگیرد، عشقی که گذشتهی این زندگی را برملا میکند و پرده از رازهایی سربهمهر برمیدارد…
بخشی از کتاب
ـ آقای امینی!
شمیم را لای چادر معروف گلدارش دید.
ــ میخواستم ازتون تشکر کنم.
چند قدمی جلو رفت. موهایش به طرز عجیبی به هم ریخته بود. عین حالش! بعضی جاهایش سیخ سیخ سمت بالا رفته و منتظر دستی بود صافشان کند. خندهاش گرفت:
ــ بابت چی؟
لحن علی عصبیطور بود:
ــ اعصاب نداریدا.
شستش را به جیب شلوارش زد. بلوزش کمی کنار رفت و عضلاتش بیشتر معلوم شد:
ــ هیچوقت پیچ و مُهرهاش رو هم فیکس نیس. روش حساب نکن.
ــ به خاطر همینه سر و کلهتونم آشفتهس؟
ــ تو خونمونه.
ــ خوب نیس اینقد ناامیدیا.
ــ آرزوهامونو خیلی وقته سیل برده. خاتون نمازشم خونده.
شمیم را لای چادر معروف گلدارش دید.
ــ میخواستم ازتون تشکر کنم.
چند قدمی جلو رفت. موهایش به طرز عجیبی به هم ریخته بود. عین حالش! بعضی جاهایش سیخ سیخ سمت بالا رفته و منتظر دستی بود صافشان کند. خندهاش گرفت:
ــ بابت چی؟
لحن علی عصبیطور بود:
ــ اعصاب نداریدا.
شستش را به جیب شلوارش زد. بلوزش کمی کنار رفت و عضلاتش بیشتر معلوم شد:
ــ هیچوقت پیچ و مُهرهاش رو هم فیکس نیس. روش حساب نکن.
ــ به خاطر همینه سر و کلهتونم آشفتهس؟
ــ تو خونمونه.
ــ خوب نیس اینقد ناامیدیا.
ــ آرزوهامونو خیلی وقته سیل برده. خاتون نمازشم خونده.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر