کلید روحانی و چند داستان طنز دیگر آن چنانی!

نویسنده: رضا رفیع
58,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 212
شابک 9786227786484
تاریخ ورود 1400/11/17
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1400
وزن (گرم) 222
قیمت پشت جلد 58,000 تومان
کد کالا 110766
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
رضا رفیع در اثر خود با بیانی شیرین، جذاب و طنزآمیز داستان‌هایی را روایت می‌کند که تفاوت میان نسل قدیم با نسل جدید و شیوه‌ی زندگی در عصر جدید را به تصویر کشیده است. یکی از داستان‌های کتاب «اشتغال‌زایی خودجوش» نام دارد که شخصیت‌های اصلی آن دو پسر جوانی هستند که به محض اتمام سربازی به دنبال کار می‌گردند و بعد از کلی جست‌وجو با آگهی استخدام شهرداری در روزنامه روبه‌رو می‌شوند. آنها پس از گذراندن مرحله مصاحبه و قبولی در آن، متوجه شغل خود در شهرداری می‌شوند که …
بخشی از کتاب
بعد از قریب دو هفته استراحت مطلق در جوار مادر واکس‌ زده که البته باز هم به خاطر رعایت پروتکل‌های بهداشتی، در حسرت به آغوش کشیدنش مانده بودم؛ شال و کلاه می‌کنم که برگردم تهران. به‌هرحال، هر رفتی یک برگشتی هم دارد. مگر سفر آخر؛ سفر آخرت که فاتحه آدم خوانده است. الیوم، ششم شهریور است. قطار فدک شماره 191 مشهد به تهران (که از قطارهای خوب به اصطلاح کلاس بالاست و کلی پول برای بلیتش داده‌ای)، گوش شیطان کر، راس ساعت 13:45 به راه می‌افتد. از ایستگاه که خارج می‌شود، نگاهم به گنبد و گلدسته طلایی امام رضا (ع) می‌افتد و سلام می‌دهم. این سلام در اینجا و به هنگام رفتن و دور شدن، حکم خداحافظی نیز دارد. همچنان که عرب‌ها هم در این مقام از سلام استفاده می‌کنند. پس با قیصر امین‌پور همنوا می‌شوم: «قطار می‌رود تو می‌روی تمام ایستگاه می‌رود…» معمولا در حالت عادی که عجله‌ای نداشته باشم، قطار را بر هواپیما ترجیح می‌دهم. همچنان که هندوانه را بر خربزه‌ای که هرکه می‌خوردش، باید پای لرزش هم بنشیند. حس می‌کنم که آرامش و امنیت بیشتری به من می‌دهد. قطار را عرض می‌کنم. لااقل آدم از مبدا تا به مقصد، پادرهوا نیست. معلق بین زمین و آسمان. در قطار که هستی، احساس می‌کنی پایت روی زمین است. خب ما هم این جوری نمک‌گیر زمین و زمینگیر شده‌ایم. و باز خدا را شکر که زمین‌خوار نیستیم! از ترس ویروس کووید 19- که بعید نیست در ایران، چند رقمی هم به آن اضافه شده باشد در این مدت که چندین موج را پشت سر گذاشته- تا وارد راهرو قطار می‌شوم؛ بلاتشبیه عین موشک ساخت داخل، خودم را به کوپه‌ام پرتاب می‌کنم و در جای خویش مستقر می‌شوم.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است