بال های شکسته-بوستان پیامبر-معشوق
(داستان های عربی،قرن 20م)
موجود
ناشر | پل |
---|---|
مولف | جبران خلیل جبران |
مترجم | حورزاد صالحی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 242 |
شابک | 9789642333455 |
تاریخ ورود | 1400/11/17 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 272 |
کد کالا | 110768 |
قیمت پشت جلد | 1,700,000﷼ |
قیمت برای شما
1,700,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
مجموعه حاضر حاوی 3 داستان از نویسنده نامدار لبنانی تحت عناوین: بالهای شکسته، بوستان پیامبر و معشوق است. هرکدام از این سه اثر که از شاهکارهای ادبی و از پرفروشترین آثار جبران خلیل جبران به حساب میآیند شما را با درک و بینش جدیدی از فلسفه و خط مشی او آشنا میکنند. این سه اثر که با قلمی بسیار گیرا و خواندنی به رشتهی تحریر درآمدهاند، سرشار از مضامین عرفانی و عمیقترین مفاهیم فلسفی هستند.
مضمون بالهای شکسته دغدغهها و دلواپسیهای درونی جبران، نیروی عشق، ثروت، پایبندی زنان و … است. بوستان پیامبر، داستان مردی به نام مصطفی است که وقتی به زادگاهش بازمیگردد تمام خاطرات برای او زنده میشود و مضمون معشوق هم عشق، ازدواج و … است.
مضمون بالهای شکسته دغدغهها و دلواپسیهای درونی جبران، نیروی عشق، ثروت، پایبندی زنان و … است. بوستان پیامبر، داستان مردی به نام مصطفی است که وقتی به زادگاهش بازمیگردد تمام خاطرات برای او زنده میشود و مضمون معشوق هم عشق، ازدواج و … است.
بخشی از کتاب
مصطفی، فردی منتخب و محبوب که به نیمروز عمر خویش رسیده بود، در ماه «تیچرین» که ماه خارههاست، به جزیرهی زادگاهش، بازگشت.
و همانطور که به بندرگاه نزدیکتر میشد، روی دماغهی کشتیاش ایستاد و ملوانانش نیز، در اطرافش ایستادند. در قلب، حس برگشت به خانه را داشت.
او دهان باز کرد. دریا در صدایش موج زد و گفت:
-جزیرهی زادگاه ما را ببینید. اینجا حتی زمین، ما را فراخوانده، یک ترانه، یک معما، یک ترانه به سوی آسمان و یک معما به سوی زمین.
آن چیست که بین زمین و آسمان ترانهای میسراید، مشکلی میگشاید، ولی حس رنج ما را محفوظ میدارد؟
دریا، یکبار دیگر، کرانههایش را به ما ارزانی داشت و ما همچنان، موجی دیگر از امواج آن هستیم. او ما را پیش افکند تا پژواک صدایش باشیم؛ اما تا هنگامی که قلب خویش را با صخره و ساحل، قرین نکنیم، چگونه میتوانیم چنین کنیم؟
زیرا این قانون ملوان و دریاست:
«اگر در جستجوی آزادی هستی، باید در نیازهایت تردید کنی.»
شکل بیرنگ آن تا ابد جستجو کردن است. درست همانند کهکشان نامتناهی که تبدیل به خورشیدها و ماهها میگردد؛ و اکنون که ما با سرشتی مستحکم و با تجربهای انبوه، به این جزیره بازگشتهایم، باید یکبار دیگر تردید کرده و از آغاز بیاموزیم. به جز سر فرود آوردن در مقابل رنج و آزادی، آیا راه دیگری نیز برای پایندگی و رسیدن به اوج وجود دارد؟
تا ابد در تمنای ساحل خواهیم ماند تا بخوانیم و شنیده شویم و آنچه موجی است که میشکند، آنجا که گوشی برای شنیدن نیست. صدایی ناشنیدنی در ما است که رنج عمیق درون ما را تیمار میکند.
و نیز، صدایی ناشنیدنی دیگر که جانمان را شکل میدهد تا مقصدمان را مشخص نماید.
و همانطور که به بندرگاه نزدیکتر میشد، روی دماغهی کشتیاش ایستاد و ملوانانش نیز، در اطرافش ایستادند. در قلب، حس برگشت به خانه را داشت.
او دهان باز کرد. دریا در صدایش موج زد و گفت:
-جزیرهی زادگاه ما را ببینید. اینجا حتی زمین، ما را فراخوانده، یک ترانه، یک معما، یک ترانه به سوی آسمان و یک معما به سوی زمین.
آن چیست که بین زمین و آسمان ترانهای میسراید، مشکلی میگشاید، ولی حس رنج ما را محفوظ میدارد؟
دریا، یکبار دیگر، کرانههایش را به ما ارزانی داشت و ما همچنان، موجی دیگر از امواج آن هستیم. او ما را پیش افکند تا پژواک صدایش باشیم؛ اما تا هنگامی که قلب خویش را با صخره و ساحل، قرین نکنیم، چگونه میتوانیم چنین کنیم؟
زیرا این قانون ملوان و دریاست:
«اگر در جستجوی آزادی هستی، باید در نیازهایت تردید کنی.»
شکل بیرنگ آن تا ابد جستجو کردن است. درست همانند کهکشان نامتناهی که تبدیل به خورشیدها و ماهها میگردد؛ و اکنون که ما با سرشتی مستحکم و با تجربهای انبوه، به این جزیره بازگشتهایم، باید یکبار دیگر تردید کرده و از آغاز بیاموزیم. به جز سر فرود آوردن در مقابل رنج و آزادی، آیا راه دیگری نیز برای پایندگی و رسیدن به اوج وجود دارد؟
تا ابد در تمنای ساحل خواهیم ماند تا بخوانیم و شنیده شویم و آنچه موجی است که میشکند، آنجا که گوشی برای شنیدن نیست. صدایی ناشنیدنی در ما است که رنج عمیق درون ما را تیمار میکند.
و نیز، صدایی ناشنیدنی دیگر که جانمان را شکل میدهد تا مقصدمان را مشخص نماید.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر