#
#

کاترین کبیر

(اقتباس:ذبیح الله منصوری،تاریخ سرگذشتنامه شاهان و فرمانروایان روسیه،کاترین دوم،1796-1762م)
نویسنده: جرج پی کوچ
ناموجود
مشخصات
تعداد صفحات 496
شابک 9782000927600
تاریخ ورود 1400/04/21
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1400
وزن (گرم) 733
قیمت پشت جلد 295,000 تومان
کد کالا 105125
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
این اثر به داستان زندگی کاترین کبیر، ملکه‌ی روسیه می‌پردازد. کاترین دوم روسیه که به‌عنوان کاترین کبیر شناخته می‌شود، با یک کودتا سلطنت خود را آغاز کرد. دوران سلطنت او یکی از دوران‌های سیاه تاریخ روسیه بود. کاترین بدترین ظلم‌ها را در حق مردم می‌کرد و ارزش هر انسان را پایین می‌آورد. حتی کل خزانه را به عیش‌ونوش به باد می‌داد و از هیچ خوشگذرانی دریغ نمی‌کرد. دوران او با جنگ‌های بزرگی همراه بود. کتاب حاضر نگاهی به زندگی و اوضاع و احوال روسیه در آن دوران دارد.
بخشی از کتاب
جوان‌های دربار که متوجه شدند سوفی جذاب‌تر و باشخصیت‌تر از آن است که بدوا دیده بودند، مانند پروانگانی که اطراف شمع به پرواز درآیند، اطراف سوفی می‌گشتند؛ ولی جرئت نمی‌کردند که نسبت به دختر جوان ابراز علاقه کنند. آنها از نامزد سوفی که چون یک کودک بود، بیم نداشتند، ولی از مکله می‌ترسیدند، چون می‌دانستند ملکه روسیه آن دختر را برای گراندوک پطر در نظر گرفته و هر مردی که بخواهد سوفی را به طرف خود متمایل کند، گرفتار غضب الیزابت خواهد شد. حتی صدراعظم روسیه با همه گرفتاری‌های سیاسی و کشوری خود متوجه افزایش زیبایی و شادابی سوفی شد و اگرچه از لحاظ اصول نمی‌توانست او را ببیند، ولی از نظر مال‌اندیشی اندیشید که بد نیست با شاهزاده خانم جوان مدارا کند. چون اگر به جهتی الیزابت ملکه روسیه بمیرد، به‌طور حتم گراندوک پطر که جوانی ابله است، امپراتور خواهد شد، ولی آن امپراتور، تحت‌الشاع همسر و ملکه زیبا و باهوش خود، یعنی سوفی، قرار خواهد گرفت. لذا بهتر آن است که سوفی را با خود دشمن نکند تا روزی که وی ملکه می‌شود بتواند به واسطه او مقام و ثروت خود را حفظ کند. الیزابت از افزایش طراوت و شادبی سوفی راضی بود و فکر می‌کرد اگر تا امروز پطر نسبت به نامزد خود علاقه‌مند نشده، پس از این نخواهد توانست در قبال آن قشنگی و ملاحت مقاومت کند و خواهان وی خواهد شد. درحالی‌که دربار روسیه مشغول عیش‌وشادمانی بود، صدراعظم، شاهزاده خانم یوهان را تحت نظر داشت و توانست نامه‌ای را که وی برای پادشاه پروس نوشته بود از چاپار دولتی به دست بیاورد. برای ثبوت حماقت و بی‌اطلاعی شاهزاده خانم یوهان همین بس که وی نامه نامحرمانه خود را خطاب به پادشاه پروس به وسیله چاپار دولتی روسیه فرستاد و به عقلش نمی‌رسید که ممکن است نامه‌های او را به دست بیاورند و بخوانند...
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است