#
#
دسته بندی : روانشناسی - آموزشی

ارمغان شکست (چگونه شکست فرزندان را به موفقیت تبدیل کنیم؟)

(آموزش و پرورش دوران اولیه کودکی،رفتار والدین،سرپرستی کودکان،اعتماد به نفس در کودکان،کتاب پرفروش نیویورک تایمز)
نویسنده: جسیکا لاهی
265,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 308
شابک 9786008441618
تاریخ ورود 1399/08/07
نوبت چاپ 6
سال چاپ 1400
تاریخ تجدید چاپ 14040919
وزن (گرم) 240
قیمت پشت جلد 265,000 تومان
کد کالا 96539
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
شایستگی، استقلال و توانایی تحصیلی نسل جدید با روندی نزولی همراه بوده، این مسئله تا حد زیادی از شیوه‌ی تربیتی نادرستی که والدین در پیش گرفته‌اند حاصل شده است، شیوه‌ای محافظه‌کارانه و شکست‌گریز که در آن فرزندان خود را از هرگونه ناکامی و دشواری دور نگه می‌دارند بی‌آنکه به عواقب آنچه در پیش گرفته‌اند بیندیشند. ترس از شکست فرزندان ما را از مسیر موفقیت دور می‌سازد و شجاعت را از وجودشان می‌زداید. ارمغان شکست در ستایش شکست نگارش شده و تلاش دارد راهنمایی صحیح در اختیار پدرها و مادرها بگذارد تا آن‌ها آزادی لازم را برای تجربه شکست در اختیار فرزندانشان بگذارند و نسلی مصمم و شایسته را به وجود بیاورند.
بخشی از کتاب
زمانی که من و همسرم تصمیم گرفتیم روش فرزندپروریمان را تغییر دهیم، می‌دانستیم این کار به سیستم ناقصی که در مدت پانزده سال در خانواده‌مان از آن استفاده می‌کردیم، شوک وارد خواهد کرد. به جای اینکه بدون هیچ اطلاعی به فرزندانمان، آن‌ها را با تصمیم ناگهانی خودمان مواجه کنیم، یک شب همگی دور هم جمع شدیم و تمامی قضایا را برایشان شرح دادیم، از اشتباهات فرزندپروریمان گرفته تا برنامه‌ریزی‌های لازم برای انجام اصلاحات. ابتدا بچه‌ها در واکنش به حرف‌های ما، پشت چشم نازک کردند. فین برای دو دقیقه میز را ترک کرد. اما زمانی که به آن‌ها گفتیم تمام این مدت مرتکب اشتباه شده‌ایم و تغییر در روش تربیتی ما منجر به این خواهد شد که آن ها افرادی بهتر، مستقل‌تر، دارای اعتمادبه‌نفس بیشتر و لایق‌تر شوند، آن‌ها به سخنان ما گوش سپردند. به آن‌ها گفتیم هرچه افراد شایسته‌تری بشوند، بیشتر می‌توانیم انجام کارها را به آن‌ها بسپاریم. هرچه بیشتر بتوانیم شاهد مدیریت تصمیم‌های سخت توسط آن‌ها باشیم، به همان میزان نیز اعتماد ما به آن‌ها برای تصمیم‌گیری بیشتر خواهد شد. ابتدا با واکنش‌های منفی و کمی عقب‌نشینی و اوقات‌تلخی بچه‌ها مواجه شدیم؛ اما به محض اینکه متوجه شدند ما دیگر حاضر به برگشت به روش قدیمی فرزندپروری وابسته محور نیستیم، نظرشان عوض شد. پسر ارشدم که تقریبا مستقل بود، حاضر به پذیرش مسئولیت‌های زندگی خودش شد که من دیگر بخشی از آن نبودم. او استفاده از هشداردهنده تقویم را شروع کرد؛ چراکه می‌خواست حافظه بی‌نظمش را بازیابی کند. او از چک‌لیست برای به‌خاطر سپردن کارهایی استفاده می‌کرد که باید قبل‌از شروع مدرسه انجام می‌داد. او برگه‌های مربوط به دبیرستانش را طبقه‌بندی و هر آنچه به مطالعه و امضا نیاز داشت به من ارائه می‌کرد. او همچنین خریداری تجهیزات لازم برای مدرسه‌اش را به عهده گرفت، وسایل مورد نیازش برای اردو را جمع کرد و یادداشت‌های لازم را برای زمانی که دیگران در نبود وی تماس می‌گرفتند برای من گذاشت....
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است