نیرنگ:کاوشگری های اراست فاندورین در جنگ های روس و عثمانی (ادبیات پلیسی25 )
(داستانهای روسی،قرن 20)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | بوریس آکونین |
مترجم | محمد قمری حبشی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 278 |
شابک | 9786222018320 |
تاریخ ورود | 1398/11/19 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 304 |
کد کالا | 87947 |
قیمت پشت جلد | 1,350,000﷼ |
قیمت برای شما
1,350,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
یک حرفهای تمامعیار در ادبیات معاصر روس، این نویسندهی پرکار در هر حوزهای که قلم زده موفق بوده است. از آثار تاریخی گرفته تا تریلرهای حادثهای/جاسوسی، داستانهای علمی و تخیلی و یا رمانهایی برای گروه سنی نوجوانان و بهخصوص دختر مدرسهایها! در این بین عمدهی شهرت و محبوبیت او که شکل بینالمللی هم پیدا کرده، به واسطهی نوشتن رمانهایی پلیسی است که شخصیت اصلی آنها را اراست فاندورین بر عهده دارد. رمان پرکشش و جذاب «نیرنگ» دومین کتاب از این آثار پلیسیست که تاکنون شانزده جلد آن منتتشر شده و هریک نیز از داستانی مستقل برخوردار هستند.
موفقیت آثار پلیسی بوریس آکونین راکه عمدهی شهرت او مدیون همین نوشتههاست؛ در چند نکته میتوان خلاصه کرد: استفاده قدرتمندانه از قواعد کلاسیک ژانر پلیسی و جنایی؛ خلق شخصیتی کاریزماتیک که در همهی داستانها حضوری محوری دارد و پازلوار دورههای مختلف زندگی او کامل میشود؛ و مهمتر از همه بهکاربردن بستری تاریخی برای روایت رمانهایش که مهمترین رخدادهای تاریخ معاصر روسیه از دهههای آخر قرن نوزدهم تا دهههای آغازین قرن بیستم در آن بازگو شده است.
ماجراهای پرافتوخیز رمان «نیرنگ» در متن جنگ روسیه و عثمانی در شبهجزیرهی بالکان، رخ میدهد. فاندورین در این فضای ملتهب با یکی از پیچیدهترین پروندههای خود روبهروست. جذابیت داستان زمانی اوج میگیرد که زنی زیبا وارد ماجرا میشود، آن هم با باورهایی درست در جبههی مقابل فاندرین که مأمور تاج و تخت امپراتوری روس محسوب میشود. باورهای انقلابی زن که در سیمایی مردانه وارد جبههی جنگ شده تا مرد محبوبش را بیابد، مانع از آن است که با کارآگاه کنار بیاید. حتی وقتی فاندورین جانش را هم نجات میدهد باز هم روی خوشی به او نشان نمیدهد. تنها زمانی که پای مرد محبوبش به میان میآید، ماجرا شکل دیگری پیدا میکند، چراکه تنها فاندورین از عهدهی بازکردن گرههای پروندهی دشوار محکومیت او برمیآید.
موفقیت آثار پلیسی بوریس آکونین راکه عمدهی شهرت او مدیون همین نوشتههاست؛ در چند نکته میتوان خلاصه کرد: استفاده قدرتمندانه از قواعد کلاسیک ژانر پلیسی و جنایی؛ خلق شخصیتی کاریزماتیک که در همهی داستانها حضوری محوری دارد و پازلوار دورههای مختلف زندگی او کامل میشود؛ و مهمتر از همه بهکاربردن بستری تاریخی برای روایت رمانهایش که مهمترین رخدادهای تاریخ معاصر روسیه از دهههای آخر قرن نوزدهم تا دهههای آغازین قرن بیستم در آن بازگو شده است.
ماجراهای پرافتوخیز رمان «نیرنگ» در متن جنگ روسیه و عثمانی در شبهجزیرهی بالکان، رخ میدهد. فاندورین در این فضای ملتهب با یکی از پیچیدهترین پروندههای خود روبهروست. جذابیت داستان زمانی اوج میگیرد که زنی زیبا وارد ماجرا میشود، آن هم با باورهایی درست در جبههی مقابل فاندرین که مأمور تاج و تخت امپراتوری روس محسوب میشود. باورهای انقلابی زن که در سیمایی مردانه وارد جبههی جنگ شده تا مرد محبوبش را بیابد، مانع از آن است که با کارآگاه کنار بیاید. حتی وقتی فاندورین جانش را هم نجات میدهد باز هم روی خوشی به او نشان نمیدهد. تنها زمانی که پای مرد محبوبش به میان میآید، ماجرا شکل دیگری پیدا میکند، چراکه تنها فاندورین از عهدهی بازکردن گرههای پروندهی دشوار محکومیت او برمیآید.
بخشی از کتاب
کت راحتی، پیراهن سفید و شلوار جینش را پوشید، کفش تروتمیزش را هم که سه سالی میشد از آن استفاده میکرد، پا کرد و محل وقوع حادثه در مرکز شهر را از نظر گذراند.
برای خودش نوشیدنی آماده کرد، از همانهایی که موقع تماشای تلویزیون مینوشید و بعد آماده میشد برای رفتن به شهر. نمیخواست خیلی زود راه بیفتد ـ ممکن بود متوجه پرسه زدن او در بارِ نیمهخالی شوند و او این را نمیخواست. میخواست توی جمعیت ذوب شود، نمیخواست کسی متوجهش شود. بههرحال نباید چهرهاش به یاد میماند. در مورد ماجرای باورنکردنی آن شب هرکس سؤالی میپرسید، میگفت تمام شب را در خانه بوده و تلویزیون تماشا میکرده است. اگر همهچیز طبق برنامه پیش میرفت هیچکس متوجه حضورش نمیشد.
وقتش که رسید جرعهی آخر نوشیدنیاش را سر کشید و راهی شد. نسبتا شنگول بود. در تاریکی پاییز از خانهاش نزدیک مرکز شهر به سمت بار به راه افتاد. شهر پر بود از عیاشهای آخر هفته. جمعیت در محل حادثه صف بسته بودند، مأموران نظم قدرتنمایی میکردند و مردم برای ورود خودشیرینی. صدای موسیقی از خیابان شنیده میشد و بوی غذای رستورانها آمیخته شده بود با بوی گند الکل که از پیالهفروشیها به مشام میرسید. بعضیها مستتر از بقیه بودند. آنها را خوار میشمرد.
قبل از ورود تنها یک فرصت کوتاه داشت. آنجا قطعا شیکترین مکان نبود اما بااینحال، مملو از جمعیت بود. قبلا دخترها و زنهای جوان را در مسیر میپایید، البته نه کاملا هوشیار. مشکلی نداشت اگر کم مینوشیدند اما نمیخواست آنقدرها مست باشند.
سرش تو لاک خودش بود. یک بار دیگر دست در جیب کتش کرد تا مطمئن شود همراهش است. توی مسیر چندین بار به جیب کتش دست زده بود، خودش هم میدانست جزو آن دسته وسواسیهایی است که مرتب در حال چک کردن قفل در خانه هستند، از آنهایی که همیشه کلید را فراموش میکنند، نمیدانند اجاق را خاموش کردهاند یا نه.
برای خودش نوشیدنی آماده کرد، از همانهایی که موقع تماشای تلویزیون مینوشید و بعد آماده میشد برای رفتن به شهر. نمیخواست خیلی زود راه بیفتد ـ ممکن بود متوجه پرسه زدن او در بارِ نیمهخالی شوند و او این را نمیخواست. میخواست توی جمعیت ذوب شود، نمیخواست کسی متوجهش شود. بههرحال نباید چهرهاش به یاد میماند. در مورد ماجرای باورنکردنی آن شب هرکس سؤالی میپرسید، میگفت تمام شب را در خانه بوده و تلویزیون تماشا میکرده است. اگر همهچیز طبق برنامه پیش میرفت هیچکس متوجه حضورش نمیشد.
وقتش که رسید جرعهی آخر نوشیدنیاش را سر کشید و راهی شد. نسبتا شنگول بود. در تاریکی پاییز از خانهاش نزدیک مرکز شهر به سمت بار به راه افتاد. شهر پر بود از عیاشهای آخر هفته. جمعیت در محل حادثه صف بسته بودند، مأموران نظم قدرتنمایی میکردند و مردم برای ورود خودشیرینی. صدای موسیقی از خیابان شنیده میشد و بوی غذای رستورانها آمیخته شده بود با بوی گند الکل که از پیالهفروشیها به مشام میرسید. بعضیها مستتر از بقیه بودند. آنها را خوار میشمرد.
قبل از ورود تنها یک فرصت کوتاه داشت. آنجا قطعا شیکترین مکان نبود اما بااینحال، مملو از جمعیت بود. قبلا دخترها و زنهای جوان را در مسیر میپایید، البته نه کاملا هوشیار. مشکلی نداشت اگر کم مینوشیدند اما نمیخواست آنقدرها مست باشند.
سرش تو لاک خودش بود. یک بار دیگر دست در جیب کتش کرد تا مطمئن شود همراهش است. توی مسیر چندین بار به جیب کتش دست زده بود، خودش هم میدانست جزو آن دسته وسواسیهایی است که مرتب در حال چک کردن قفل در خانه هستند، از آنهایی که همیشه کلید را فراموش میکنند، نمیدانند اجاق را خاموش کردهاند یا نه.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر