دسته بندی : نمایشنامه

جشن تولد (نمایش نامه)

(نمایش نامه ی انگلیسی،قرن 20م)
نویسنده: هرولد پینتر
160,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 118
شابک 9786001197987
تاریخ ورود 1398/11/05
نوبت چاپ 6
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 106
قیمت پشت جلد 160,000 تومان
کد کالا 87291
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
نمایشنامه‌ی جشن تولد متنی چندوجهی است که می‌توان آن را در نگرش‌های تفسیری متفاوتی مورد خوانش قرار داد. یکی از خوانش‌هایی که هرولد پینتر بر آن تاکید دارد، خوانشی سیاسی است. پینتر این نمایشنامه را شرح مقاومت انسانی می‌داند که در استیلای قدرت‌های جهانی گرفتار شده است و راه گریزی ندارد. استنلی معرف چهره‌ای هنرمند است که از محل زندگی خود گریخته و در خانه‌ای ساکن شده است. در خانه‌ی مد نظر یک زوج زندگی می‌کنند و در زمانی که زن صاحبخانه می‌گوید جشن تولد استنلی است، دو مرد به خانه‌شان دعوت می‌شوند.‌ تفسیر سیاسی متن از این لحظه به بعد آغاز می‌شود. دو مردی که ظاهرا برای مسافرت به خانه‌ی مد نظر می‌آیند جشن تولد استنلی را به یک بازجویی تمام‌عیار تبدیل می‌کنند و آنقدر استنلی را مورد آزار و هجمه‌قرار می‌دهند که استنلی به تمامی تکلم‌خود را از دست می‌دهد و در ادامه‌ی نمایشنامه در سکوت مطلق به سر می‌برد. اما مقاومت استنلی پایان نمی‌پذیرد و اگرچه صدایش به حاشیه می‌رود و مغلوب قدرت کلامی و جنگ اعصابی می‌شود که دو مهمان ایجاد کرده‌اند، اما کماکان در برابر آن‌ها از خود مقاومت نشان می‌دهد و تسلیم اراده‌ی آن‌ها نمی‌شود...
بخشی از کتاب
سالن پذیرایی خانه‌ای در یک شهر کوچک ساحلی. یک در سمت چپ جلو صحنه که به هال باز می‌شود. در پشتی و پنجره‌ای کوچک در سمت چپ عقب صحنه. دریچه‌ی آشپزخانه، در بخش میانی پشت صحنه. در آشپزخانه، سمت راست عقب. میز و صندلی‌ها در مرکز. پیتی، روزنامه‌به‌دست، از در سمت چپ وارد می‌شود، سر میز می‌نشیند و مشغول خواندن می‌شود. صدای مگ از دریچه‌ی آشپزخانه به گوش می‌رسد. مگ: تویی، پیتی؟ (درنگ.) پیتی! تویی؟ (درنگ.) پیتی! پیتی: چیه؟ مگ: تویی؟ پیتی: بله، منم. مگ: چی؟ (صورتش پشت دریچه‌ی آشپزخانه پیدا می‌شود.) برگشتی؟ پیتی: بله. مگ: برشتوکِت رو آماده کردم. (می‌رود و لحظه‌ای بعد، دوباره پشت دریچه ظاهر می‌شود.) بفرما، این هم برشتوک شما! (پیتی از جا بلند می‌شود و بشقاب را از دست مگ می‌گیرد، پشت میز می‌نشیند، روزنامه را به‌جایی تکیه می‌دهد و مشغول خوردن می‌شود. مگ از در آشپزخانه وارد پذیرایی می‌شود.) خوبه؟ پیتی: خیلی خوبه. مگ: فکر می‌کردم خوب باشه. (می‌نشیند سر میز.) روزنامه‌ت رو گرفتی؟ پیتی: بله. مگ: خوبه؟ پیتی: بد نیست. مگ: چی می‌گه؟ پیتی: چیز خاصی نمی‌گه. مگ: دیروز چند تا از قسمت‌های خو‌بش رو برام خوندی. پیتی: بله، خُب آخه هنوز این یکی رو تموم نکرده‌م. مگ: اگه به یه چیز خوب رسیدی، برام تعریف می‌کنی؟ پیتی: بله. درنگ. مگ: امروز صبح کارِت زیاد بود؟ پیتی: نه. فقط چند تا صندلی کهنه رو یه گوشه جمع کردم. یه ذره هم تمیزکاری کردم. مگ: بیرون هوا خوبه؟ پیتی: خیلی خوبه. درنگ. مگ: استنلی بیدار نشده هنوز؟ پیتی: نمی‌دونم. نشده؟ مگ: نمی‌دونم. ندیدم بیاد پایین. پیتی: خب، پس لابد بیدار نشده. مگ: تو ندیدی بیاد پایین؟ پیتی: من که تازه از راه رسیدم. مگ: حتما هنوز خوابه. (نگاهی به دوروبر اتاق می‌اندازد، بلند می‌شود و می‌رود از داخل کشوی بوفه، یک جفت جوراب، یک کلاف نخ پشمی و یک سوزن برمی‌دارد و برمی‌گردد سر میز.) صبح چه ساعتی رفتی بیرون، پیتی؟
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است