دسته بندی : رمان خارجی

بافته (ادبیات جهان)

(داستان های فرانسه،قرن 21م،پرفروش ترین رمان فرانسه2018)
مترجم: نرگس کریمی
260,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 200
شابک 9786003675155
تاریخ ورود 1398/03/26
نوبت چاپ 8
سال چاپ 1404
وزن (گرم) 173
قیمت پشت جلد 260,000 تومان
کد کالا 78742
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
رمان بافته، نوشته‌ی لائتیسیا کولومبانی، نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس فرانسوی است. این اثر که سرنوشت سه زن را در کانادا، سیسیل و هند روایت می‌کند از پرفروش‌های سال ۲۰۱۸ فرانسه بوده است. بافته حتی قبل از چاپ در هفده کشور پیش‌فروش شد و در فرانسه در طول دو هفته ۵۴۰۰۰ نسخه فروخت. درحال‌حاضر رمان بافته به ۲۹ زبان ترجمه شده و جوایز زیادی گرفته است. کتاب داستان زندگی سه زن از سه قاره‌ی مختلف است که همگی تشنه‌ی آزادی‌اند. اسمیتا در هند، از طبقه‌ی دالیت است، زنی غیرقابل‌لمس و نجس. او آرزو دارد دخترش از این شرایط نجات پیدا کند و بتواند به مدرسه برود. در سیسیل، جولیا در کارگاه پدرش کار می‌کند. او پس از حادثه‌ای که برای پدرش پیش می‌آید، می‌فهمد شرکت خانوادگی‌شان درحال ورشکست‌شدن است. سارا در کانادا یک وکیل مشهور است. او درست زمانی که قرار است در رأس یک دفتر حقوقی قرار بگیرد متوجه بیماری سخت خود می‌شود. زندگی اسمیتا، جولیا و سارا، در رمان بافته بدون اینکه خودشان بدانند، به هم بافته می‌شود و همه جلوی سرنوشتی که برایشان رقم خورده است، می‌ایستند تا با آن مبارزه کنند. علاقه‌مندان به رمان‌های خارجی، به‌ویژه رمان‌های مرتبط با وضعیت و حقوق زنان در دنیای معاصر از این کتاب لذت خواهند برد. لائتیسیا کولومبانی در سال ۱۹۷۶ در شهر بوردو در فرانسه به‌دنیا آمد. وی فیلمنامه‌نویس، کارگردان، بازیگر و نویسنده است. او در ابتدای شروع به کارش، فیلمنامه‌ی کوتاه و بعد از مدتی، فیلمنامه‌های بلند می‌نوشت و کارگردانی می‌کرد. کولومبانی همچنین هنرپیشه‌ی سینما و تلویزیون است و در ده‌ها فیلم بلند ایفای نقش کرده است.
بخشی از کتاب
سارا روی زمین افتاد، در سالن دادگاه، در وسط خواندن یک دفاعیه. اول حرفش را قطع کرد، نفس‌هایش کوتاه شد، به اطرافش طوری نگاه می‌کرد که انگار، ناگهان دیگر نمی‌دانست که کجاست. با وجود رنگ پریده‌ صورتش و دستان لرزانش، که خود حاکی از کسالتش بودند، سعی کرد دوباره رشته کلام را در دستش بگیرد. بعد چشمانش سیاهی رفت، دایره دیدش تیره شد، دوباره نفس‌هایش کوتاه شد. ضربان قلبش کم شد، خون مثل رودخانه‌ای که بسترش را رها می‌کند، از صورتش رفت. سارا روی خودش افتاد، مثل برج‌های دوقلوی مرکز تجاری جهانی که همه فکر می‌کردند محکم و استوارند.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است