و بعد... (رمانن فرانسه 3)
(داستان های فرانسه،قرن 21)
موجود
ناشر | آویسا |
---|---|
مولف | گیوم موسو |
مترجم | فاطمه یوسفی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 304 |
شابک | 9786007308226 |
تاریخ ورود | 1401/09/06 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1396 |
وزن (گرم) | 290 |
کد کالا | 57235 |
قیمت پشت جلد | 1,360,000﷼ |
قیمت برای شما
1,360,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
کتاب و بعد…، اثر گیوم موسو است با ترجمه ی فاطمه یوسفی و چاپ انتشارات آویسا.
قهرمان داستان این کتاب پسری به نام «ناتان» است. او در هشت سالگی، دختربچه ای را دید که برای بازی با پرنده ای لب دریاچه رفت و ناگاه تعادلش را از دست داد، دختربچه ناگهان به داخل آب پرت شد و ناتان بی درنگ در آب شیرجه زد تا او را نجات دهد. بعد از نجات دختر، خودش در آب غرق شد. ناتان در هشت سالگی وارد تونل مرگ مغذی شد، اما برخلاف انتظار دوباره زندگی را از سر گرفت. او در بزرگسالی با همان دختربچه «مالوری» که عاشقش بود، ازدواج کرد. مالوری اکنون او را ترک کرده است و ناتان همچنان عشق او را در سر می پروراند. ناتان فرد مشهور، ثروتمند و موفقی شده است که با خود به این می اندیشد که چرا به این دنیا برگشته است؟
قهرمان داستان این کتاب پسری به نام «ناتان» است. او در هشت سالگی، دختربچه ای را دید که برای بازی با پرنده ای لب دریاچه رفت و ناگاه تعادلش را از دست داد، دختربچه ناگهان به داخل آب پرت شد و ناتان بی درنگ در آب شیرجه زد تا او را نجات دهد. بعد از نجات دختر، خودش در آب غرق شد. ناتان در هشت سالگی وارد تونل مرگ مغذی شد، اما برخلاف انتظار دوباره زندگی را از سر گرفت. او در بزرگسالی با همان دختربچه «مالوری» که عاشقش بود، ازدواج کرد. مالوری اکنون او را ترک کرده است و ناتان همچنان عشق او را در سر می پروراند. ناتان فرد مشهور، ثروتمند و موفقی شده است که با خود به این می اندیشد که چرا به این دنیا برگشته است؟
بخشی از کتاب
مالوری روشنایی بود. مالوری خورشید بود. همیشه سرشار از انرژی و شادمانی بود. خیلی اجتماعی بود. ولی ناتان در این مورد مشکل داشت. وقتی آپارتمانشان را دادند رنگ شود چند روزی که ناتان با نقاش بود حتی یک کلمه هم بینشان رد و بدل نشد. اما برای مالوری، کمتر از یک ساعت کافی بود تا همه زیر و بم زندگی نقاش را بفهمد؛ از شهر زادگاهش گرفته تا اسم بچه هایش. ناتان افراد را تحقیر نمی کرد، برعکس آن هم بود. اما بیشتر وقت ها نمی دانست به آنها چه بگوید. درست است، او به معنی واقعی کلمه بامزه و شوخ نبود. مالوری به طور ذاتی آدمی خوش بین بود که به دیگران اعتماد می کرد. او برعکس زنش، خوش بین نبود و خودش را به خاطر ذات آدم ها فریب نمی داد. برخلاف شخصیت های متفاوتی که داشتند، زندگی مشترکشان سال های خوشبختی زیادی به خود دیده بود. هردوی آنها فهمیده بودند چگونه با هم تفاهم داشته باشند. البته ناتان وقت زیادی را صرف کارش می کرد، ولی مالوری آن را قبول کرده بود. او نیاز شوهرش به فتح پله های نردبان موقعیت اجتماعی را درک می کرد. در مقابل، ناتان هم هرگز از تعهدهای مبارزانه همسرش انتقاد نمی کرد، هرچند به نظرش خیلی ساده لوحانه و عامیانه می آمد. تولد بونی نیز تفاهم آنها را بیشتر و عمیق تر کرده بود.
در اعماق وجودش، همیشه فکر می کرد ازدواجش برای همیشه از جدایی حفظ خواهد شد. با وجود این، رابطه شان با دور شدن از هم به پایان رسیده بود.
با قبول مسئولیت های جدید، کارش نقش اصلی را در این جدایی داشت. ضعف بزرگ زندگی مشترکشان، در دسترس نبودن ناتان بود و خودش این را خوب می دانست.
اما مهم تر از آن، مرگ دومین فرزندشان سئان، در سه ماهگی بود.
مالوری به دلایلی مبهم از استخدام پرستار بچه خودداری می کرد. چون تعداد پرستار بچه فلیپینی در آمریکا زیاد بود به راحتی می توانست بونی و سئان را به یکی از آنها بسپرد…
در اعماق وجودش، همیشه فکر می کرد ازدواجش برای همیشه از جدایی حفظ خواهد شد. با وجود این، رابطه شان با دور شدن از هم به پایان رسیده بود.
با قبول مسئولیت های جدید، کارش نقش اصلی را در این جدایی داشت. ضعف بزرگ زندگی مشترکشان، در دسترس نبودن ناتان بود و خودش این را خوب می دانست.
اما مهم تر از آن، مرگ دومین فرزندشان سئان، در سه ماهگی بود.
مالوری به دلایلی مبهم از استخدام پرستار بچه خودداری می کرد. چون تعداد پرستار بچه فلیپینی در آمریکا زیاد بود به راحتی می توانست بونی و سئان را به یکی از آنها بسپرد…
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر