یک زندگی دیگر

(داستانهای کوتاه ایتالیایی،قرن 20)
نویسنده: آلبرتو موراویا
مترجم: هاله ناظمی
196,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 214
شابک 9789643630188
تاریخ ورود 1396/01/27
نوبت چاپ 6
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 170
قیمت پشت جلد 196,000 تومان
کد کالا 56778
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
یک زندگی دیگر مجموعه‌داستان کوتاهی از نویسنده‌ی شهیر ایتالیایی آلبرتو موراویا (۱۹۹۰ - ۱۹۰۷) است که نخستین‌بار در سال ۱۹۷۴ منتشر شد. آلبرتو پینچرله، که بعدها نام مستعار آندره موراویا را برای خود برگزید، یکی از مهم‌ترین نویسندگان قرن بیستم ایتالیا است. اغلب آثار او در مورد مسائل زنان و چالش‌های وجودگرایانه (اگزیستانسیالیستی) است. از اغلب آثار موراویا برای فیلم‌های سینمایی اقتباس شده است. مهم‌ترین اثر سینمایی، فیلم The Conformist که از رمان ضدفاشیستی او به‌نام Il conformista توسط برناردو برتولوچی، کارگردان شهیر ایتالیایی، اقتباس شد. یک زندگی دیگر از ۲۷ داستان کوتاه تشکیل شده است که شخصیت اصلی تمام آن‌ها «زن» است. اغلب خوانندگان آثار موراویا معتقدند درک او از ویژگی‌های زنانه بسیار حیرت‌انگیز است و او به ‌هیچ‌وجه در داستان‌هایش شعار نمی‌دهد. زنان آثار او زنده‌اند، با مشکلات مواجه می‌شوند و باید در کنار تمام مصائب خودشان را تثبیت کنند. این مجموعه‌داستان از جمله آثار بسیار معروف او است که با استقبال چشمگیری همراه بوده است.
بخشی از کتاب
من و شوهرم هیچ چیز را از هم پنهان نمی‌کنیم. همیشه سر شام کارهایی را که در طول روز انجام داده‌ایم برای هم تعریف می‌کنیم. البته این کار را عمدا و از روی برنامه انجام نمی‌دهیم بلکه چون همدیگر را دوست داریم و هیچ کدام رازی برای پنهان کردن نداریم به طور طبیعی انجامش می‌دهیم، بدون اینکه خودمان متوجه باشیم. حتی شاید این کار نه برای اطلاع دیگری، بلکه برای این باشد که با نقل حکایت‌هایمان جدایی روزانه را که حاصل تفاوت مشغولیت‌هایمان است از بین ببریم. به اصطلاح، من شوهرم را وارد زندگی‌ای که بدون او گذرانده‌ام می‌کنم و او هـم متقابلا همین کار را می‌کند. به این ترتیب زندگی دوگانه ما بعد از این حکایت‌ها، مثل دو چشمه دوقلو که بعد از پیمودن مسیری جدا از هم یکی می‌شوند، دوباره می‌شود یک زندگی. امروز مثل همیشه سر میز نشسته‌ایم. هوا گرم است و پنجره رو به باغ کاملا باز است؛ شب‌هنگام است و باغچه با گل‌های روشنش که در این روزهای ماه مِی شکفته‌اند، تماما در تاریکی فرو رفته است. شوهرم گل‌ها را نگاه می‌کند، بعد رو می‌کند به من و می‌گوید: ــ تو هم مثل این گل‌هایی.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است