مرد بارانی
(داستانهای آمریکایی،قرن 20م)
موجود
ناشر | به سخن |
---|---|
مولف | لیونر فلیشر |
مترجم | قاسم کبیری |
قطع | رقعی |
نوع جلد | زرکوب |
تعداد صفحات | 272 |
شابک | 9786007987230 |
تاریخ ورود | 1395/05/25 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1395 |
وزن (گرم) | 447 |
کد کالا | 52179 |
قیمت پشت جلد | 800,000﷼ |
قیمت برای شما
800,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
لونر فیشر در کتاب مرد بارانی به روایت داستان مردی میپردازد که برای دست یافتن به ثروت پدرش، تصمیم میگیرد برادر بزرگتر خود را برباید. در این کتاب جذاب با اتفاقات احساسی و جذابی که این دو برادر از سر میگذرانند، همراه میشویم.
کتاب زندگی دو برادر به نامهای چارلی و ریموند را روایت میکند. چارلی که در کار تجارت اتومبیلهای لوکس است، تصور میکند بعد از پدرش، پول زیادی به او به ارث خواهد رسید. اما ماجرا به طرز متفاوتی رقم میخورد. بعد از مرگ پدر، تمام دارایی و اموال به کسی میرسد که چارلی او را نمیشناسد. مردی که در بیمارستان زندگی میکند و برادر ارشد چارلی است. برادری که چارلی هرگز از وجود او با خبر نبوده است! آنها با یکدیگر ملاقات میکنند و زندگی جدید و شگفتانگیزی برای هر دوی آنها آغاز میشود.
میتوان کتاب مرد بارانی (Rain Man) را یک داستان عمیقا احساسی نامید. این اثر بر اساس یک فیلم مهم با بازی تام کروز و داستین هافمن و کارگردانی بری لوینسون ارائه شده است. این فیلم موفق، برای 8 جایزهی مهم سینمایی کاندید شد و بسیاری از آنها را دریافت کرد. داستان این کتاب واقعی نیست؛ اگر چه بسیاری از واقعیتهای زندگی یک فرد مبتلا به اوتیسم را به تصویر میکشد. همچنین شخصیت ریموند در فیلم از چندین زندگی واقعی از جمله کیم پیک الهام گرفته شده است.
لیونر فلیشر (Leonore Fleischer) این کتاب را در سال 1989 به تحریر درآورد. این رمان برجسته به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده و خوانندگان فراوانی را به تحسین وا داشته است. نویسنده ضمن این داستان، پذیرش خود و دیگری، رنج، خودیابی و خوشی را ترسیم میکند.
کتاب زندگی دو برادر به نامهای چارلی و ریموند را روایت میکند. چارلی که در کار تجارت اتومبیلهای لوکس است، تصور میکند بعد از پدرش، پول زیادی به او به ارث خواهد رسید. اما ماجرا به طرز متفاوتی رقم میخورد. بعد از مرگ پدر، تمام دارایی و اموال به کسی میرسد که چارلی او را نمیشناسد. مردی که در بیمارستان زندگی میکند و برادر ارشد چارلی است. برادری که چارلی هرگز از وجود او با خبر نبوده است! آنها با یکدیگر ملاقات میکنند و زندگی جدید و شگفتانگیزی برای هر دوی آنها آغاز میشود.
میتوان کتاب مرد بارانی (Rain Man) را یک داستان عمیقا احساسی نامید. این اثر بر اساس یک فیلم مهم با بازی تام کروز و داستین هافمن و کارگردانی بری لوینسون ارائه شده است. این فیلم موفق، برای 8 جایزهی مهم سینمایی کاندید شد و بسیاری از آنها را دریافت کرد. داستان این کتاب واقعی نیست؛ اگر چه بسیاری از واقعیتهای زندگی یک فرد مبتلا به اوتیسم را به تصویر میکشد. همچنین شخصیت ریموند در فیلم از چندین زندگی واقعی از جمله کیم پیک الهام گرفته شده است.
لیونر فلیشر (Leonore Fleischer) این کتاب را در سال 1989 به تحریر درآورد. این رمان برجسته به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده و خوانندگان فراوانی را به تحسین وا داشته است. نویسنده ضمن این داستان، پذیرش خود و دیگری، رنج، خودیابی و خوشی را ترسیم میکند.
بخشی از کتاب
که اینطور! وارث بىنامونشان اکنون براى خود اسمى داشت، ریموند. اکنون چارلى بابیت در جستجوى این شخص، برادرى یافته بود؛ ریموند بابیت. براى چارلى این مسأله که ریموند بابیت خل و دیوانه در یک بیمارستان خصوصى ویژهى ناتوانان رشدى دور از مردم دیگر محبوس شده بود، چیز عجیبى بهنظر نمىرسید؛ چیز عجیب این بود که ریموند بابیت، این آدم معمولى خل و دیوانه سه میلیون دلار دارایى داشت. چرا که نداشته باشد؟ چرا که نباید داشته باشد؟ مگر نه آنکه او پسر ارشد سنفورد بابیت سرمایهگذار بانک، عاشق گل رز و پدرى فوقالعاده علاقهمند بود؟ و مگر نه آنکه وارث، فرزند ارشد است؟ حتا اگر معلول ذهنى، ناتوان و یا عقبمانده باشد. چهکسى مىگوید که این کار بىمعنى است؟ شکى نیست که براى سنفورد بابیت معنىدار بوده؛ حالا چارلى بابیت هرچه مىخواهد بگوید.
البته این سه میلیون دلار براى ریموند بابیت لذت چندانى نخواهد داشت. مگر مداد و دفترچهى یادداشت چهقدر پول مىخواهد؟ او به چهچیز دیگرى نیاز داشت؟ ریموند بابیت که به اتومبیلهاى تندرو و زنهاى تندروتر و لباسهاى نرم و لطیف گرانبهاى ایتالیایى و ویلاهاى کنار دریا نیاز نداشت. ریموند را چهکار به اسکى در قلهى آسپن و یا کارناوال در ریودوژانیرو. او پولش را براى چیزهاى بىارزشى مثل زندگى خوب و خوشگذرانى نفله نخواهد کرد.
البته این سه میلیون دلار براى ریموند بابیت لذت چندانى نخواهد داشت. مگر مداد و دفترچهى یادداشت چهقدر پول مىخواهد؟ او به چهچیز دیگرى نیاز داشت؟ ریموند بابیت که به اتومبیلهاى تندرو و زنهاى تندروتر و لباسهاى نرم و لطیف گرانبهاى ایتالیایى و ویلاهاى کنار دریا نیاز نداشت. ریموند را چهکار به اسکى در قلهى آسپن و یا کارناوال در ریودوژانیرو. او پولش را براى چیزهاى بىارزشى مثل زندگى خوب و خوشگذرانى نفله نخواهد کرد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر