«قوانینی که باید شکست» با زیرعنوانِ صد قانونی که باید بشکنید تا به اهداف واقعی خود دست یابید! کتابی است نوشته‌ی ریچارد تمپلر که نشر ذهن‌آویز آن را به چاپ رسانده است. همه‌ی ما در دوران کودکی جملاتی از این دست شنیده‌ایم: خواستن کافی نیست، بهترین چیزها در زندگی رایگان هستند و صبر یک ارزش اخلاقی است. البته برخی اصول هم مختص بعضی خانواده‌ها یا معلمان بودند که با توجه به سلایق شخصی افراد، ترویج می‌شدند. هر چه سنتان بالاتر می‌رود، اصول، باورها و اعتقادات بیشتری را نیز می‌پذیرید و بیشتر آن‌ها را کاملاً صحیح قلمداد می‌کنید و هرگز درباره‌ی آن‌ها پرسش‌گری نمی‌کنید. بنابراین، وقتی به دوران بزرگسالی می‌رسید، کوله‌باری از به اصطلاح قوانین به همراه دارید که شاید از وجود آن‌ها بی‌اطلاع باشید. شاید فقط زمانی متوجه وجودشان شوید که بخواهید آن‌ها را به یک دوست یا فردی جوان‌تر از خودتان منتقل کنید و در آن بین این سؤال برایتان مطرح شود که این باور چگونه در وجودتان شکل گرفته است؟

این اصول که به عنوان توصیه از طربق افراد خوش‌نیتی که در زندگی‌تان هستند، به شما منتقل شده‌اند، گاهی اوقات غلط از آب درمی‌آیند. بنابراین گرچه می‌توان گاهی اوقات از آن‌ها بهره‌مند شد، در برخی موارد نیز باید از آن‌ها چشم‌پوشی یا حتی برخلافشان عمل کنید. این مورد، نکته‌ی مهمی است که مروجین این اصول در بیان آن کوتاهی می‌کنند.

مهم این است که پرسش‌گری، تفکر و تحلیل را بیاموزید و از پیروی کردن کورکورانه از قوانینی که دیگران برای شما تعیین کرده‌اند خودداری کنید. در غیر این صورت با مشکلاتی مواجه خواهید شد. بیاموزید که به قضاوت خود اعتماد کنید.

با این تفاسیر، چگونه می‌توان قوانین سازنده و مخرب را از هم تمیز داد؟

این کتاب به‌ رایج‌ترین قوانین مخرب اشاره می‌کند و اشکالات آن‌ها را بیان نموده و راهکار و طرز فکر جدیدی را برای جایگزینی آن‌ها به شما ارائه می‌دهد.

ریچارد تمپلر نام مستعار نویسنده‌ای انگلیسی است که کتاب‌های زیادی را در حوزه‌ی خودپروری به رشته‌ی تحریر درآورده است.

مجموعه کتاب‌های مسیر موفقیت تمپلر، قوانین رسیدن به موفقیت در حوزه‌های مختلفی را مورد بررسی قرار می‌دهند: از تجارت و مسائل مالی گرفته تا مسائل مختلف زندگی.

قسمتی از کتاب قوانینی که باید شکست:

شاید شما روزهای سخت یا حتی خیلی بد و دردناکی را در زندگی پشت سر گذاشته باشید.

بیشتر مردم معتقدند که شما، به عنوان یک فرد بالغ باید گذشته‌تان را یا حداقل بخش‌های تلخ آن را در یک صندوقچه بگذارید و در آن را ببندید و رهایش کنید. گذشته را نمی‌توان تغییر داد پس اکنون باید به فکر باقی‌مانده‌ی زندگی خود باشید. این افراد بی‌رحم و سنگ‌دل نیستند؛ در واقع می‌خواهند به شما کمک کنند و تصورشان این است که اگر شما با گذشته‌تان دست و گریبان باشید، از زندگی امروزتان جا می‌مانید. به همین علت هم روش قدیمی انکار را به شما توصیه می‌کنند.

این روش کارساز نیست.

شما می‌توانید گذشته‌تان را به هر طریق ممکنی، چه سهل و چه دشوار در صندوقچه‌ای بگذارید و در صندوقچه را هم ببندید، اما آنچه غیرممکن است، رها کردن آن صندوقچه و گذشتن از آن است. این روش کارساز نیست و شما نباید چنین کاری بکنید، چرا که آن صندوقچه و محتوای آن تا همیشه به شما تعلق دارد. کار درست این است که تا ابد، آن صندوقچه را همراه خود حمل کنید. این صندوقچه حتی در روزهای خیلی خوب هم بسیار سنگین است. گاهی محتوای داخل آن، به‌آرامی در گوشه‌ای لمیده‌اند و گاهی به در و دیوار صندوقچه می‌کوبند و تمام شب خواب را از چشمان‌تان می‌گیرند.

بی‌شک بسیاری از اتفاقات ناخوشایند دوران کودکی‌مان می‌توانند وارد چنین صندوقچه‌ای شوند که البته وزن چندانی ندارند و به احتمال زیاد هرگز موجب پریشان‌حالی‌مان نخواهند شد؛ اما محتوای سنگین داخل صندوقچه یعنی همان‌هایی که شخصیت امروز شما را شکل داده‌اند، قابل انکار نیستند و چه خوب باشند و چه بد، بخشی از وجود شما هستند.

اگر در صندوقچه‌تان چنین محتوایی دارید، باید به آن رسیدگی کنید. چه الان و چه سال‌ها بعد، سرانجام باید با آن کنار بیایید. البته شاید بخواهید کمی جلوتر بروید و سپس استراحت کوتاهی کرده و دوباره سراغ آن بروید. شاید بخواهید به‌تنهایی، به کمک یک دوست، همراه یک روانشناس، یا با کمک مراقبه این کار را انجام بدهید. گزینه‌های متنوعی برای انتخاب پیش‌رو دارید. در نهایت باید بدانید که گذشته‌ی شما، هر قدر هم که دردناک و تلخ باشد، شخصیت خارق‌العاده‌ی امروز شما را شکل داده است. بنابراین کمترین کاری که می‌توانید انجام بدهید این است که با آن به صلح برسید.

قطعاً بعد از پذیرش گذشته‌ی خود نیز نمی‌توانید آن را فراموش و انکار کنید زیرا همان‌طور که قبلاً گفتیم گذشته‌ی شما بخش مهمی از وجود شماست، اما مطمئن باشید که وزن آن نسبت به سابق کمتر می‌شود. هر از گاهی نیز می‌توانید آن را از صندوقچه بیرون آورده و دوباره سر جای خود بگذارید و سپس به زندگی خود ادامه بدهید.

قانون شماره‌ی ۴۰: باید با گذشته‌ی خود به صلح برسید تا بتوانید به زندگی خود ادامه دهید.