فلان فلان شده‌ها رساله‌ای است داستانی برای ترسیم نابسامانی جامعه با هنرِ به کار گیری زبان طنز. عزیز نسین با شناخت گسترده‌ای که از روزگار و مرز و بوم خویش داشت، به عنوان کنش‌گری اجتماعی با تعابیری شوخ‎طبعانه، نابسامانیِ لایه‌ها و طبقات را به تصویر می‌کشد. محمت نصرت ملقب به عزیز نسین طنزنویس اهل ترکیه است. عقاید و دیدگاه‌های سیاسی‌اش در ترکیه بارها موجب دردسرش شد و او به همین خاطر چندین بار به زندان افتاد! اما او از انتقادات تند و تیزش نسبت به کاغذبازی‌های حوصله سر بر و اقتصاد بر پایه نابرابری کشورش دست بر نداشت و بسیاری از آثار او بازتاب دهنده همین نقصان‌های اجتماعی است.

در بخشی از داستان‌ اهالی محل، یک دزد و کلانتری‌ها از مجموعه‌ی فلان فلان شده‌ها می‌خوانیم:

ساکنان کوچه‌ای نیمه شب دزدی را هنگام سرقت، دستگیر کردند و طناب پیچ نمودند. اما کلانتری‌های آن منطقه و پاسگاه ژاندارمری به عنوان اینکه محل دستگیری سارق در هیچ یک از حوزه‌های استحفاظی کلانتری‌ها و پاسگاه قرار ندارد از پذیرفتن سارق خودداری کردند و مردم کوچه همراه دزد طناب پیچ از یک کلانتری به کلانتری دیگر مراجعه می‌کردند تا سارق را تحویل بدهند. ساعت ۳ بعد از نیمه شب دیشب دو نفر سارق برای دزدی وارد خانه‌ی آقای نقیبی که در کوچه‌ی شاهین روبروی دیوار شمالی زندان قزل قلعه واقع است شدند. صاحبخانه یکی از سارقین را به کمک همسایه‌ها دستگیر کرد. مردم هنگام سحر دزد را طناب پیچ کرده به پاسگاه ژاندارمری که در آن حدود واقع است بردند. ساکنین کوچه‌ی شاهین اظهار داشتند چندین ماه است که خانه‌های ما مورد دستبرد سارقین قرار می‌گیرد و ما امشب یکی از دزدان را دستگیر کرده‌ایم. رئیس پاسگاه از قبول دزد خودداری کرد و گفت: حد فاصل بخش حوزه‌ی استحفاظی پاسگاه با کلانتری یوسف‌آباد یک خندق است و طبق نقشه‌ای که داریم کوچه‌ی شاهین و خانه‌ای که در مورد دستبرد این دزد قرار گرفته است آن طرف خندق قرار دارد و باید سارق را به کلانتری یوسف‌آباد ببرید.

مردم اصرار کردند که نامه‌ای از طرف پاسگاه نوشته شود تا کلانتری یوسف آباد دزد را قبول کند. رئیس پاسگاه نامه‌ای بدیم مضمون نوشته به دست آنان داد: در ساعت ۳/۵ مورخه‌ی ۴۱/۳/۱۸ یک نفر به نام محمد دستگیر شده و مردم او را به پاسگاه آوردند محل دستگیره شده جزو حوزه‌ی استحفاظی کلانتری یوسف‌آباد ۳۲ می‌باشد خواهشمند است به کلانتری یوسف آباد مراجعه کنید. (استوار دوم حیدری) مردم دزد را دوباره به محل حادثه برگرداندند و او را در کوچه روی صندلی نشاندند و با طناب تنه‌اش را به تیر چراغ برق بستند تا صبح او را با نامه‌ی پاسگاه ژاندارمری به کلانتری یوسف آباد ببرند. مردم همه به خانه‌های شان رفتند و منتظر دمیدن آفتاب شدند و یک نفر بالای سر او ایستاد و مشغول کشیک شد. هنگام صبح دوباره ساکنان کوچه دور او حلقه زدند. در کوچه‌ی شاهین که خود حوزه استحفاظی هیچ بخشی نیست از اول فروردین امسال تا کنون ۴ سرقت رخ داده است، اولین سرقت مربوط به خانه‌ی آقای توتونچی بود، خانه‌ی وی دوبار مورد دستبرد سارقین قرار گرفت، بار سوم دزدان به منزل آقای دکتر یداللهی یکی دیگر از ساکنان آن کوچه دستبرد زدند و یک قالی و مقداری جواهر دزدیدند. چهارمین سرقت پریشب بود که صاحبخانه و دیگران یکی از دزدان را دستگیر کردند. صبح امروز هم به دزد طناب پیچ صبحانه دادند!