عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: قدرت نه گفتن
«قدرت نه گفتن» با زیرعنوانِ رسیدن به اهداف ارزشمند، کتابی است نوشتهی دِرِک سیورز، که نشر مون آن را به چاپ رسانده است. این کتاب شامل مجموعهای از راهکارهای عملی برای تقویت مهارت نه گفتن است که شامل افکار و نکاتی دربارهی انجام کار ارزشمند، اصلاح تفکرات معیوب و به واقعیت پیوستن ایدههاست. این کتاب شامل 67 بخش کوتاه و مختصر است که به موضوعاتی در خصوص ارزشمندی انجام دادن کارها میپردازد. سراسر کتاب حاوی حکمتهای مفیدی است که مدلهای ذهنی ساده و عمیقی را برای تصمیمگیریهای ما ارائه میدهد.
نه گفتن مانند فیلتری است که باعث میشود به تمام مزاحمتها و پریشانیها «نه» بگویید تا کاری را که شروع کردهاید تمام کنید. ما با اقداماتمان ارزشهایمان را مشخص میکنیم و موفقیت با انجام دادن کارها صورت میگیرد نه صرفاً با تصمیمگیری. قدرت نه گفتن به ما کمک میکند تا مرزهایمان را تعیین و وقت خود را با دقت بیشتری مدیریت کنیم. این مرزها میتوانند مرزهای زمانی، انرژی، منابع مالی و حتی روابط اجتماعی باشند. وقتی به درخواستهای غیرمنطقی نه میگوییم، اعتمادبهنفسمان را تقویت میکنیم و فقط به کارهایی که واقعاً مهم هستند، بله میگوییم.
دِرِک سیوِرز کارآفرین، بلاگر و نویسندهی امریکایی است که در این کتاب تلاش کرده تا دستورالعملی را برای انتخاب کارهایی که ارزش انجام دادن دارند، ارائه دهد. در کتاب «قدرت نه گفتن» موضوعات مرتبط با توسعهی فردی و افزایش بهرهوری شخصی بهصورت کوتاه و مفید مطرح شده است. او با سبک نوشتن ساده و خودمانی، مطالبی را ارائه میدهد که برای افراد غیرانگلیسیزبان نیز آموزنده و لذتبخش است.
اگر به تصمیمگیریهای بهتر و بهرهوری بیشتر در زندگی علاقه دارید، «قدرت نه گفتن» یک پیشنهاد عالی است.
قسمتی از کتاب قدرت نه گفتن:
*استراتژیها را تغییر دهید
زندگی مانند سفر است. برای رسیدن به مقصد، باید چندبار مسیرها را تغییر دهید.
در ابتدای کارتان، بهترین استراتژی این است که به همهچیز بله بگویید. هرچه چیزهای بیشتری را امتحان کنید و افراد بیشتری را ملاقات کنید، بهتر است. هرکدام از آنها میتواند نقطهی عطفی برایتان باشد.
هنگامیکه موردی بیشازحد ارزشمند شود، زمان تغییر استراتژیها فرا میرسد. تمام انرژی خود را بر همین یک مورد متمرکز کنید. با فراغِ بال کار نکنید. تا تنور داغ است نان را بچسبانید. عجیبوغریب باشید. هرچه دارید برایش بگذارید.
اگر تصادفاً جادهای بنبست بود، استراتژیتان را برای امتحان روشهای دیگر تغییر دهید.
درنهایت، تمرکزتان بر موضوع نتیجه میدهد. از آنجا که فرد موفقی هستید، با فرصتها و پیشنهادهای زیادی مواجه خواهید شد و دوست دارید همهی آنها را انجام دهید؛ اما حالا زمانی است که باید دوباره استراتژیها را تغییر دهید. حالا باید یاد بگیرید بگویید «آره خودشه، یا نه» تا گرفتار نشوید.
اکنون میپذیرید که به اولین مقصد خود رسیدهاید. اینجاست که دیگر مسیرهای قدیمی را دنبال نمیکنید و مسیر بعدیتان را انتخاب میکنید. برنامهی جدید یعنی باید دوباره استراتژیها را تغییر دهید.
*مراحل را زیاد و خستهکننده تصور میکنید یا گامی سرگرمکننده؟
اگر از کاری متنفر باشیم، انجامش سخت به نظر میرسد و تصور میکنیم که مراحل آزاردهندهی زیادی دارد.
اگر عاشق کاری باشیم، انجام دادن آن ساده به نظر میرسد و آن را عملی سرگرمکننده میدانیم. اگر از کسی که از دویدن متنفر است، بپرسید چگونه باید دویدن را شروع کرد، میگوید: «اوه... اول لباس دو میپوشی. بعد باید حرکات کششی انجام بدی و کفشهات رو بپوشی. بعدش میری بیرون و کلی عرق میکنی. بعد خودت رو سرد میکنی. آخرش هم باید دوش بگیری. پس باید تغییر کنی. کی وقتش رو داره؟»
اما اگر از کسی که عاشق دویدن است بپرسید چگونه باید این کار را انجام داد، میگوید: «آسونه! فقط کفشت رو بپوش و بدو!»
وقتی این تفاوت را درک کنید، توجه بهطرز فکرتان دربارهی یک برنامه، برایتان مفید خواهد بود.
حتی اگر بگویید میخواهید کاری را انجام دهید، اما متوجه شدید که در حال فکرکردن به مراحل خستهکنندهی آن هستید، شاید واقعاً دوست ندارید آن کار را انجام دهید. برای چه بخواهید؟ افتضاح به نظر میرسد.
مردم اغلب دربارهی راهاندازی شرکتم از من میپرسند. «حتماً خیلی سخت بوده! کار بزرگیه! چطور همهی اینها رو مدیریت کردی؟» اما فقط این پاسخ صادقانه را میدهم: «واقعاً کار خاصی نبود. یه وبسایت کوچیک راه انداختم که مردم دوستش داشتن. همین.» حتی بهسختی جزئیاتش را به یاد دارم. از نظر من فقط یک کار سرگرمکننده بود.
حالا باید با شروع هر پروژهی جدیدی به این موضوع توجه کنم. در ذهنم چند گام را تصور میکنم؟